به شکل شگفت انگیزی بدیع.
خیره کننده.
حکایتی دلهره آور از جهنم زندگی یک کودک.
چشمم را بستم و نفس عمیق کشیدم، انگار داشتم تمام شهر تازه و سرد و ترد را با یک نفس تو می دادم. از ته کوچه ی پشت خانه ها صدای همیشگی هواکش مرغدانی را می شنیدم. یک روز جو به من گفت صدای این هواکش بهترین صدای روی زمینه. گفتم چرا؟ گفت برای اینکه می دونی همیشه اونجاست.
یک غم زیر پوستی، یک غم عمیق و یک غم که می چرخد درون رگ هایت و تو دوست نداری تمام شود...
گفت دیگه باید تمام این چیزها رو فراموش کنی. هفته ی دیگه تنهاییت تموم می شه، از انفرادی می آی بیرون، نظرت چیه؟ دوست داشتم توی صورتش بخندم: چطور تنهایی آدم تمام می شود؟ خنده دار تر از این نشنیده بودم. ولی چیزی نگفتم، فقط گفتم چه قدر عالی.
کتابی عالی است. لذت بردم.
کتاب خوبیه. پیشنهاد میکنم.
کد تخفیف رو باید کجا وارد کرد؟
طاقچه این کتاب رو 35 هزار ت میده
خب اون نسخه صوتی یا پی دی اف هست این نسخه فیزیکی هست
کتاب نثر خیلی خوبی داره، کلمات مسلسلوار رد کردن مرز واقعیت و خیال
شاگرد قصاب داستانیست گیرا و پرکشش به همون اندازه که هول انگیز و تاریک و احتمالن از لحاظ روحی به شدت درگیرکننده
من صوتیش رو گوش کردم. سر تا پا گوش بودم. البته راوی داستان کارش عالی بود.
تلفیقی از کتابهای ناطور دشت، خشم و هیاهو و سکوت برهها تجربه ای تازه