1. خانه
  2. /
  3. کتاب ملال جدول باز

کتاب ملال جدول باز

نویسنده: ایرج کریمی
4.5 از 1 رأی

کتاب ملال جدول باز

Malal-e Jadval baz
انتشارات: دف
٪10
210000
189000
معرفی کتاب ملال جدول باز
"ملال جدول باز" رمانی است از "ایرج کریمی" که یکی از کارگردانان و منتقدان نامدار ایرانی به حساب آمده و با این رمان ، قدرت خود را در زمینه ی داستان نویسی نیز به نمایش گذاشته است. "ایرج کریمی" این داستان را با چنان فرم روایی خاصی آفریده که آن را در زمره ی یکی از برترین آثار ادبی چند دهه ی اخیر قرار می دهد. "ملال جدول باز" از چهل و دو فصل کوتاه یا به عبارتی خرده داستان تشکیل شده که از جمله ی مضامین آن، جو سیاسی و بسته ی دهه ی شصت می باشد. این فضاپردازی استادانه در کنار طراحی شخصیت قابل توجه، "ملال جدول باز" از "ایرج کریمی" را به کتابی تبدیل کرده که مخاطب را تشنه ی دانستن سرنوشت هر کدام از شخصیت ها می کند.
این روایت کوتاه با طنز کنایی خود، داستان مردی را در دهه شصت بیان می کند که نمونه خوان و طراح جدول یک روزنامه است. او و همسر دومش هما، با هم زندگی می کنند و در صدد هستند که بچه دار شوند. اما داستان به سمت دیگری می چرخد؛ مقامات زندان اوین، پسرکی را به او تحویل می دهند. والدین این پسر که فرزند پسرعمه ی اوست، در بند سیاسی، زندانی هستند و اتفاقی در راه است؛ رویدادی در کنار باقی اتفاقات قصه که "ایرج کریمی" در فضای سال های پایان جنگ و موشکباران به تصویر کشیده است. روایتی از زنی که سراسر رمان را در اغما به سر می برد، زوجی که به هم نفرت می ورزند، پسری که تلاش می کند از ایران بگریزد و چندین و چند انسان مشوش و غمگین و تنها که در "ملال جدول باز" به شیوه ای ماهرانه کنار هم نشسته اند.
درباره ایرج کریمی
درباره ایرج کریمی
ایرج کریمی (زاده ۱۳۳۲ در تهران، درگذشتهٔ ۱۱ شهریور ۱۳۹۴) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و منتقد سینمای ایرانی بود.
وی فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) بود. کریمی چند کتاب سینمایی را نیز ترجمه کرده‌است. او یکی از منتقدان برجسته سینمایی ایران بود که در ماهنامه سینمایی فیلم نقدهای بسیاری چاپ کرد. ایرج کریمی اگر چه دانش‌آموخته مهندسی مکانیک از دانشگاه امیرکبیر بود ولی اشتغال در این رشته را به خاطر علاقه به سینما رها کرد. پیش از آن‌که منتقد فیلم شود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به‌عنوان کارشناس سینمایی کار کرد و در این کانون چند فیلم کوتاه نیز ساخت. پس از آن سال‌ها در مجله فیلم نقد می‌نوشت و سهم بسزایی در پیشرفت عرصه نقد سینمایی داشت، وی هم‌چنین چندین کتاب‌های سینمایی نیز به فارسی ترجمه کرد.
کریمی در تلویزیون با فیلم بلند آهنگ پنهان به عنوان کارگردان در سال ۱۳۷۰ آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۶۹ فیلمنامه‌نویسی سفر جادویی ساخته ابوالحسن داوودی و در ۱۳۷۰، فیلمنامه‌نویسی بهترین بابای دنیا به کارگردانی داریوش فرهنگ را بر عهده گرفت. شروع کار سینمایی او فیلم از کنار هم می‌گذریم به عنوان کارگردان در سال ۱۳۷۹ بود. از کنار هم می‌گذریم نخستین فیلمی است که وی کارگردانی، فیلم نامه‌نویسی و تهیه‌کنندگی آن را داشته‌است. چند تار مو را در ۱۳۸۲ بر اساس فیلم نامه‌ای از خودش کارگردانی کرد و فیلم باغ‌های کندلوس را در سال ۱۳۸۳ با بازی محمدرضا فروتن ساخت. در سال ۱۳۸۵ نسل جادویی را کارگردانی کرد که سال‌ها در انتظار پروانه نمایش به‌سر برد و سرانجام بدون فرصتی برای اکران عمومی، در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. پس از این فیلم به مدت چندین سال امکان و فرصت ساخت فیلم جدیدی را پیدا نکرد و تلاش‌هایش در این راه با بن‌بست روبرو شد، تا این که در سال ۱۳۹۳ و پس از ۸ سال فیلم نیمرخ‌ها را کارگردانی کرد.
او که از بیماری سرطان مغز استخوان رنج می‌برد ساعت ۱۴ و ۴۰ دقیقه بعد از ظهر ۱۱ شهریور سال ۱۳۹۴ شمسی درگذشت.
قسمت هایی از کتاب ملال جدول باز

از شاهکارهای هومر - قاشق شکم گنده - لقب سعدی - مرکز ایالت تبت - ..... و ... - حرف ندا.... باری، این حرف لعنتی ندا که از همان روزهای اول باب شدن جدول کلمات متقاطع در ایران مثل یک ورد تکرار می شود. انگار مثل فریاد اسرار آمیز و در عین حال فریاد کمکی که به گوش هیچ احدی نمی رسد. حتی به گوش خود طراح جدول. ولی جدول کلمات متقاطع کارش چیز دیگری ست. این که دنیا را به طرز احمقانه ای کوچک کند و قالب بگیرد و توی چارچوب بریزد و خیال جدول بازهای ملول را راحت بکند. جدول بازهای ملولی که به نحو گنگی توی کار دنیا مانده اند. برای همین جدول های موضوعی که معماهای شان فقط شامل یک موضوع می شود چنگی به دل نمی زنند. جدول باید دنیای مان را از سوزن خیاطی و آبزی های میکروسکوپی گرفته تا سرحدات اش در فراسوی کهکشان ها فرا بگیرد. و این کار فقط به کمک دانش ملال ممکن می شود با چاشنی بلند پروازی ای که به طرز معصومانهای احمقانه است. توی راه خانه به خودم دل خوش کنک می دادم که آلفرد و من همان قدر به همدیگر ربط داریم که خانه های یک جدول به همدیگر، یا دست کم آلفرد و رحیم، یا من و رحیم، همین اندازه به همدیگر ربط داشتیم. از خیلی وقت پیش معتقد شده بودم که قیمت آدم های ناکام به این است که چقدر دل خوش کنک هایی که به خودشان می دهند باور خودشان می شود.

دو روز پیش او را با سه تا بچه اش در یک بازار ارزان فروشی دیده بودم که شب عیدها برای "اقشار کم درآمد" برپا می کنند. من داشتم توی پیاده رو از حاشیه ی بازار رد می شدم که او را همراه با سه تا بچه ی قدونیم قد دیدم. فکر کنم خجالت کشیده بود. و نمی دانم کجای اش خجالت داشت. ما هم بدبختی بر گردن مان است، هم شرمساری بدبختی ها ی مان. چه روز مزخرفی بود و اتفاق بدتر تازه در راه بود. اتفاق وحشتناک

نظر کاربران در مورد "کتاب ملال جدول باز"
5 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب فوق العاده ای که کمتر شناخته شده

1402/12/19 | توسطفرزاد زینالی
0
|

یکی از بهترین‌های ایرانی که خوندم

1402/11/06 | توسطکاربر سایت
0
|

امیدوارم زودتر تجدید چاپ بشه کتاب خوبی و خواندنیه

1401/05/23 | توسطمریم - کاربر سایت
3
|

یکی از بهترین رمان (رمان کوتاه)های ایرانی که خوندم.

1400/05/26 | توسطکاربر سایت
4
|

قطعا خواندی هست .❤️

1400/05/19 | توسطکاربر سایت
2
|
پاسخ ها

شک نکنید این کتاب عالیست

1400/09/10|توسطکاربر سایت
2