یک داستان عاشقانه دلگرم کننده درباره انسان هایی که عاشق کتاب ها هستند.
حتما این کتاب را بخوانید.
گنجینه ای منحصر به فرد.
ببخش که مدت ها است یک خط هم برایت ننوشته ام. امیدوارم درباره «آدلای» خیلی ناراحت نشده باشی. شاید دوره بعدی، شانس بهتری داشته باشد. خانم «بولتون» گفت اگر تا سال آینده هنوز زنده باشد، خوشحال می شود به تو جا بدهد؛ اما من که هیچ کسی را در این سن و سال، به سرزندگی او ندیده ام. احساس می کنم او صد سال زندگی خواهد کرد. به هر حال، ما همیشه می توانیم برایت جا پیدا کنیم.
برای همه چیزهای خوبی که برای کریسمس برایمان فرستادی ممنونم، خیلی مهربانی «هلین»! و اگر آن جماعت «مارکس و شرکا» سال آینده که آمدی برایت ضیافت به راه نیندازند، باید تیرباران شوند. امیدوارم کریسمس خوبی داشته باشی. فعلا خداحافظ و برایت بهترین آرزوها و سپاس ها را داریم.
«سفرنامه دو توکویل به آمریکا» را دارید؟ یکی مال من را امانت گرفت و هرگز آن را پس نداد. چرا آدم هایی که حتی خواب دزدیدن چیزی را هم نمی بینند، کتاب دزدی از نظرشان اشکالی ندارد؟
من از خوندن این کتاب لذت بردم. طوریکه آروم آروم میخوندمش تا تموم نشه! کتاب در اصل نامه نگاری بین یک کتابفروشی و یک فرد کتابخوان هست که فاصله زیادی هم با هم دارن. بوی کاغذ و تمبر میده این کتاب... بخونینش و لذت ببرین.
این کتاب نامه نگاریهای بین یک کتابخوان با کتابفروشی مارکس و شرکاست که سالها به طول میانجامد و باعث شکل گیری یک دوستی و ارتباط خانوادگی با یکی از فروشندگان این کتابفروشی میشه. در نامهها درباره مسائل مختلف هم صحبت میشه و عمق این دوستی و ارتباط که از طریق کتاب ایجاد شده رو به نمایش میگذاره.