کتاب «بردیا و ملکه سرزمین عاج» داستان دو نوجوان است به نام های بردیا و بهزاد که نیمه شب پا به اتاق پدربزرگ بردیا که سال گذشته مرده می گذارند تا سر از راز پدربزرگ دربیاورند و در آن جا نسخه عجیبی از کتاب «هزار و یک شب» را پیدا می کنند. آن ها شروع می کنند به خواندن یکی از داستان ها که ناگهان پا به سرزمین آن داستان می گذارند.
سیامگ گلشیری کتاب «بردیا و ملکه سرزمین عاج» را براساس داستان «بدرباسم و ملکه جوهره»، یکی از داستان های هزار و یک شب نوشته است. او در مصاحبه ای که در سایت کتابک منتشر شده است می گوید: «وقتی داستان «بدرباسم و ملکه جوهره» را می خواندم، با خودم فکر کردم می توانست پایان خیلی خیلی بهتری داشته باشد و می توانست خیلی پیچیده تر از چیزی باشد که حالا هست. بعد فکر کردم یک نفر می تواند وارد این قصه شود و مسیر داستان را تغییر بدهد. بسیاری از شخصیت هایی که بردیا و دوستش با آن ها مواجه می شوند، همان شخصیت های قصه هستند. منتها شخصیت های دیگری هم به این جهان اضافه شده اند. همین طور شهرها و مکان های دیگری که در داستان اصلی نیستند. با وجود این من نام آن ها را از قصه های دیگر هزار و یک شب انتخاب کردم. درواقع درباره بقیه شخصیت ها فقط نام شان از هزار و یک شب گرفته شده.»
کتاب بردیا و ملکه سرزمین عاج