«دیدار در کوالالامپور» رمانی نوشتهی ناصر قلمکاری است. او در رمانش به یکی از موضوعات مهم جهان معاصر یعنی مهاجرت میپردازد؛ قصهی آدمهایی که در جستوجوی بهشت هستند. بهشتی که شخصیتها برای رسیدن به آن باید مسیری بسیار دشوار را انتخاب و طی کنند. در ضمن این روایت نویسنده به دغدغههای اجتماعی خودش نیز میپردازد. بهداد و دختر مورد علاقهاش غزل، تصمیم گرفتهاند به شکل غیرقانونی به استرالیا مهاجرت کنند. این سرآغاز حوادثی پرتعلیق و تکاندهنده است. خانواده بهداد از این سفر بیاطلاع هستند و اگر بفهمند بههیچوجه اجازه نمیدهند آنها به این سفر پرمخاطره بروند. هرچه سفر طولانیتر میشود بیشتر با چهره خشن و بیرحم پناهندگی و ترک دیار آشنا میشویم. بهداد شخصیتی موجه و سرشناش است. او تنهاست و تنها موضوع مورد علاقهاش، کارش یعنی تحلیل بازارهای مالی است. او سعی دارد گذشته تلخ و وقایعی که بر خودش و همسرش رفته را فراموش کند و وارد رابطهای جدید شود. سفر به کوالالامپور، پایتخت کشور مالزی این فرصت را به او میدهد تا با دختری آشنا شود که قصد مهاجرت به کانادا را دارد. رمان از بیست فصل تشکیل شده که رخدادهای آنها یک در میان در گذشته و حال اتفاق میافتند. «دیدار در کوالالامپور» رمانی پرکشش و تعلیق است و فصل به فصل این تعلیق نفس گیرتر و جذابتر میشود. نقطهی اوج داستان فصل نوزده و بیست رمان است. رمان از نظر فنی فکر شده است و به دور از پیچیدگیهای تحمیلی، داستانش را به شکلی روان تعریف و خواننده را با خود همراه میکند. نویسنده با نگاهی واقعگرایانه، قصهی آدمهایی را روایت میکند که در جستوجوی آرمانشهر خیالی راهی غربت میشوند. شخصیتهای رمان برای رسیدن به آرزویشان، چیزی را از دست میدهند؛ یکی خانوادهاش را، یکی تمام داراییاش را وکسانی هم جانشان را. شخصیتها از قشر متوسط جامعه هستند؛ کسانی که نه وضعیت مالیشان آنقدر خوب است که بهراحتی مهاجرت کنند و نه آنقدر فقیرند که قید زندگی در خارج از کشور را بزنند. آنها رویایی مشترک دارند؛ رسیدن به خاک استرالیا. رمان قصۀ دل کندن است، دل کندن از همه چیز برای رسیدن به هدفی که چندان روشن نیست. «دیدار در کوالالامپور» رمانی پرکشش و خواندنی و گزینهای مناسب برای علاقمندان به رمان فارسی، بهخصوص موضوع مهاجرت است.