کتاب «کلاف سردرگم» نام یک رمان کانادایی به نویسندگی "ال ام مونتگمری" است که در سال ۱۹۳۱ به چاپ رسید. این رمان از معدود کتاب هایی است که مونتگومری، برای بزرگسالان نگاشته است. داستان کلی کتاب درباره ی دو خانواده ی بزرگ «پن هالو» و «دارک» است که طی سالیان متمادی، ۶۰ عضو هر یک با ۶۰ عضو دیگری پیوند زناشویی بسته اند و اینک پس از سال ها، شبکه ی درهم پیچیده ای از عواطف و روابط خانوادگی و بین فردی میان آن ها ایجاد شده است. این کتاب به دلیل سقوط وال استریت، در سال ۱۹۲۹ فروش چندان خوبی نداشت.
.
مونتگومری زیبا می نویسد و با ورق زدن هر صفحه اشک غم و شادی به همراه می آورد.
او از روی صندلی بلند شد و آمد جلو میز؛ دو دستش را گذاشت به لبه ی آن. عکاس از کارگاهش عکس ها را آورد: ببینم همینه؟ بعله، خودشه. او دستش را دراز کرد و عکس ها را گرفت، کمی نگاه کرد و بعد: این ها نیست. اشتباه کرده اید. چطور؟ فرمودید… اشتباه کرده اید. من سبیل ندارم، این عکس ها سبیل داره… از آن گذشته من کلاه سرم نمی گذارم. عکاس به تندی عکس ها را گرفت و با دقت به آن ها و بعد به قیافه ی او نگاه کرد: عجیبه… اما خیلی به شما شباهت داره.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
داستان های «مونتگمری»، اکنون همانند گذشته، به دلیل به تصویر کشیدن خوشبینی و خوشحالی های کوچک و بزرگ، لذت بخش هستند
دو نیرو در دنیا وجود دارد؛ یکی شمشیر است و دیگری قلم. نیروی سومی نیز هست که از آن دو قدرتمندتر است: نیروی زنان.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
محتوای ناب و امید بخش، قلم روان و دلنشین، موضوع خاص و منحصربفرد، و مهمتر از همه حسیه که بعد تموم کردن کتاب میگیرین و یجورایی دیدگاه ادمارو نسبت به زندگی اطرافش تغییر میده! درکل من وسطای داستان حس کردم به یکباره تمام قشنگی داستان از بین رفت ولی رفته رفته به "خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری" پی بردم و واقعا مصداق «حکمت و صلاح» بود این داستان! به همین دلیله که شاید به افرادی که تموم امیدشونو تو زندگی از دست دادن و عمرشون رنگ و بوی قبلیشو نداره، کمک بزرگی کنه تا دیدگاهشون نسبت به اتفاقات پیرامون محیط زندگیشون تغییر بده! بطور کلی واقعااا ارزش خوندنشو داره رفقا❤🌱
من این کتاب رو در یک روز خوندم و از خوندنش لذت بردم. اما واقعیت اینه که سبکش با چیزی که از نوشتههای لوسی مونتگمری میشناختم فرق داشت. در عین حال که انتظار ظهور یک شخصیت قوی و خاص مثل آنه یا امیلی رو داشتم، در کمال تعجب دیدم که از این سبک متفاوت که شخصیتهای مختلفی حضور داشتن و مسیر داستانی خودشون رو طی میکردن هم بدم نیومد!
خیلی بد بود اصلا به درد سنهای پایین نمیخوره
فوق العاده عالی و جذاب رومانتیک