کتاب گوشه نشین یونان

Hyperion oder Der Eremit in Griechenland
هیپریون
کد کتاب : 28266
مترجم :
شابک : 978-9644485664
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 303
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 1797
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب گوشه نشین یونان اثر فریدریش هولدرلین

هایپریون یا گوشه نشین در یونان رمانی است معرفتی از شاعر آلمانی ، فردریش هولدرلین. این کتاب در اصل در دو جلد به ترتیب در سال 1797 (جلد 1) و 1799 (جلد 2) منتشر شد. هر جلد به دو کتاب تقسیم می شود که هر کدام از کتاب های دوم شامل یک رساله از سوفوکل است. این اثر به صورت نامه هایی از قهرمان داستان ، هایپریون ، به دوست آلمانی اش بلارمین ، در کنار چند نامه بین هایپریون و عشق وی دیوتیما در جلد دوم رمان ، روایت می شود و به دلیل کلاسیک گرایی فلسفی و تصاویر گویا مورد توجه است. هایپریون در یونان قرار دارد و با نیروهای نامرئی ، درگیری ها ، زیبایی و امید سروکار دارد. این کتاب تلاشهای هایپریون برای سرنگونی حاکمیت ترکیه در یونان را بازگو می کند (در یکی از پاورقی ها هولدرلین به طور خاص وقایع رمان را با روس ها در سال 1770 پیوند می دهد و حوادث رمان را در شورش اورلوف شکل می دهد) ، ناامیدی او با شورش ، زنده ماندنش در نبرد مرگبار چسما ، ویرانی او هنگامی که دیوتیما قبل از اینکه دوباره بتوانند با هم باشند از قلب شکستگی می میرد و زندگی بعدی او به عنوان یک زاهد در صحرای یونان ، جایی که او زیبایی طبیعت را در آغوش می گیرد و بر فاجعه ی تنهایی اش غلبه می کند، همه و همه در رمان به زیبایی تشریح شده اند. در همان زمان ، هایپریون بعد از این همه ضرر و زیان ، محدودیت ایده ایده آل خود از یونان را درک می کند. عدم امکان سفر به اصل سفر او تبدیل می شود.

کتاب گوشه نشین یونان

فریدریش هولدرلین
یوهان کریستین فریدریش هولدرلین (Johann Christian Friedrich Hölderlin) (زاده ۲۰ مارس ۱۷۷۰ - درگذشته ۷ ژوئن ۱۸۴۳) شاعر آلمانی و از شخصیت‌های برجسته جنبش رمانتیسیسم بود. هولدرلین همچنین در تکوین ایده‌آلیسم آلمانی نقش داشت و بر اندیشه فیلسوفانی مثل هگل و شلینگ تأثیر گذاشت.گئورگ لوکاچ، معتقد است هولدرلین در سیطره درک و دریافت منتقدان فاشیست (منتسب به حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان) نبوده و جایگاه واقعی او در کنار هگل و در طلیعه تفکر دیالکتیکی و در نسبت با انقلاب فرانسه و سیر تحول بورژ...
قسمت هایی از کتاب گوشه نشین یونان (لذت متن)
هنوز هم سینه ی من سوگ می گیرد و شادی می کند بر هر آن کلام که آن زمان معلم ام با من می گفت. و من دیگر هیچ این تنگ مایگی ام را درک نمی کنم هرباره و هر نوبت که دستخوش آن حالی می شوم که آن زمان ها یقین که به او هم دست می داد. خسران چه معنا دارد آنجا که آدمی این چنین در جهان خود، به خویشتن خودش می رسد؟ در درون ما همه چیز هست، آدمی را چه غم اگر که تار مویی از سرش کم شود؟ دیگر چرا برای بند و بندگی خود را از توش و توان می اندازد جایی که می توانست خدایی باشد! در آن زمان آداماس با من می گفت هم، که ای عزیز! تو تنها خواهی بود! به تنهایی آن درنایی که برادرانش در فصل سرد و سخت به جایش گذاشتند و خود به جست وجوی سرزمین دور رفتند.