1. خانه
  2. /
  3. کتاب حاجی نرگس

کتاب حاجی نرگس

پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب حاجی نرگس

Haji Narges
٪25
55000
41250
درباره مریم سمیع زادگان
درباره مریم سمیع زادگان
مریم سميع زادگان متولد آبان 1350 در تهران و فارغ التحصيل رشته زبان آلماني است. او پس از چاپ تعدادی داستان كوتاه در مطبوعات، نخستين رمانش را با نام «دو كوچه بالاتر» روانه بازار كتاب كرد .
قسمت هایی از کتاب حاجی نرگس

حاجی نرگس پاهایش را دراز می کند و زیرلب آخی می گوید. استخوان هایش با هر تکانی که می خورد صدا می دهد؛ صدایی مثل صدای زیر پا ماندن برگ های پاییزی. سرش را تکان می دهد و می گوید: «این پیری عجب چیز بدی است. می خواستند دعایمان کنند، می گفتند پیر بشوی جوان. انگار همه ی آن دعاها به درگاه خدا رسیده. قربان کرم اش. شبیه کفتار شده ام.» دست می برد پشت سرش، گره ی شل شده ی لچک را باز می کند و آن را روی دامنش می گذارد. سکه های آویزان به آن جلینگ جلینگ صدا می کند. با دهان باز گیس سفید و حنایی اش را آرام آرام باز می کند. با ابرو استکان چای را نشان می دهد و می پرسد: «یک چای دیگر می خوری؟» حاجی نرگس متوجه نگاه من به گوشواره ها می شود. با سرانگشت، یاقوت خوش رنگ آن را نوازش می کند و می پرسد: «دوستش داری؟» از تماشای سرخی گوشواره ها قند توی دلم آب می شود، تا جایی که می شود می کشم آن خیلی را، ابروهایم ناخودآگاه می رود بالا: «خیلی.» با شوق و ذوق چهارزانو می نشینم و دستم را زیر چانه ام می زنم: «گوشواره هایت من را یاد بچگی هایم می اندازد. عقل که نداشتم، فکر می کردم دانه ی انار است.»

مقالات مرتبط با کتاب حاجی نرگس
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب حاجی نرگس" ثبت می‌کند