تأملی غم انگیز و زیبا بر تاریخ تلخ و ناگوار استرالیا.
رمانی لبریز از انرژی، تعلیق و ماجرای واقعی یک پروتاگونیست به یاد ماندنی.
داستانی کلاسیک که به واسطه مهارت های یک رمان نویس برجسته، زندگی یافته است.
پدرم را در دوازده سالگی از دست دادم و می دانم که بزرگ شدن با دروغ ها و پرده پوشی ها چه معنایی دارد. دختر عزیزم تو در حال حاضر کوچکتر از آنی که از کلمه ای از نوشته های من سر دربیاوری اما این سرگذشت از آن تو است و حتی یک کلمه اش هم دروغ نیست. در آتش جهنم بسوزم اگر دروغ بگویم.
خدا کند آنقدر زنده بمانم که ببینم این نامه ها را می خوانی تا شاهد حیرت تو باشم و ببینم که چشمان سیاهت از تعجب گشاد می شود و دهانت از حیرت باز می ماند وقتی بالاخره سر در می آوری که ما ایرلندی های بدبخت در آن زمانه متحمل چه بی عدالتی هایی شدیم.
چقدر این چیزها به نظر تو عجیب و غریب می رسد. انگار تمام واژه های خشن و ظلمی که برایت تعریف می کنم، مربوط به گذشته های دور و دراز در دورانی سپری شده اند.