1. خانه
  2. /
  3. کتاب بانوی پاریسی ما

کتاب بانوی پاریسی ما

3.7 از 1 رأی

کتاب بانوی پاریسی ما

In Other Rooms, Other Wonders
ناموجود
16000
معرفی کتاب بانوی پاریسی ما
کتاب بانوی پاریسی ما، اثری نوشته ی دانیال معین الدین است که نخستین بار در سال 2009 انتشار یافت. این مجموعه از داستان های به هم مرتبط، به سبک کتاب «دوبلینی ها» اثر جیمز جویس، از طریق پرداخت به زندگی های در هم تنیده ی زمین داران و کارکنان آن ها در مزرعه ای خانوادگی در حومه ی لاهور پاکستان، تصویری جذاب از مکان و مردمی خاص را خلق می کند. خدمتکاران خانه ی اشراف زاده ای فئودال، روستاییانی که چشم به الطاف او دارند، و آشنایان دور و نزدیکی که بخت خود را در زندگی در شهر آزموده اند، با مزایا و معایب سکون، از بین رفتنِ تدریجی سنت ها و ضربه ی شوکه کننده ی تغییر مواجه می شوند و باید خود را برای جنبه های کمتر شناخته شده ی زندگی آماده کنند.
درباره دانیال معین الدین
درباره دانیال معین الدین
دانیال معین الدین، زاده ی سال 1963، نویسنده ای پاکستانی-آمریکایی است.<br />معین الدین در لس آنجلس به دنیا آمد. او دو ماه پس از تولد همراه با مادرش به راولپندی پاکستان نزد پدر رفتند و پس از چند سال به لاهور نقل مکان کردند. دانیال در لاهور در مدرسه ی آمریکایی این شهر تحصیل کرد. پس از جدایی پدر و مادر، او و برادرش به همراه مادر به آمریکا بازگشتند و معین الدین در آمریکا از کالج دارتموت فارغ التحصیل شد. او پس از چند سال به تحصیل در رشته ی نویسندگی در دانشگاه آریزونا روی آورد و در سال 2004 فارغ التحصیل شد. معین الدین اولین داستان خود را در سال 2006 در یک مجله چاپ کرد.<br />
ویژگی های کتاب بانوی پاریسی ما
  • برنده جایزه کامن ولث 2010
  • برنده جایزه Story
  • از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز
  • نامزد جایزه پولیتزر
  • نامزد جایزه ملی کتاب آمریکا
نکوداشت های کتاب بانوی پاریسی ما

شایان توجه... تصویری گزنده از زندگی پنجابی.

The Economist

مجموعه داستانی سرشار از لذت.

Washington Post

تاریک اما آکنده از زیبایی.

Entertainment Weekly
قسمت هایی از کتاب بانوی پاریسی ما

زمستان ها، گرمای اتاق های خانه اش با شومینه ای فراهم می شد که دم غروب روشن می شد؛ تابستان ها، اتاق هایش بسیار خنک نگه داشته می شدند. در برخی از شب ها که آن ها را شب های بد می نامید، قرص خواب آور می خورد که باعث به وجود آمدن گودی های کبودی زیر چشمهایش می شد. پرتره ای از او در اتاق غذاخوری میهمان ها به دیوار آویزان بود و او را لم داده روی مبلی راحتی نشان می داد، یک کفشش از پای زیبا و ظریفش آویزان بود، انگار پایش را تاب می داد، پوستش مخملی و یکدست سفید بود؛ تنبل و خطرناک به نظر می آمد، انگار در کمینگاه انتظار می کشید و طعمه ی این دام، خودش بود.

سهیل پاییز آن سال را در خانه ی اعیانی خانوادگیشان در شهر کراچی گذراند؛ در عمارتی تودرتو و بی قواره و آنقدر بزرگ که می توانست ارتباط با پدر و مادرش را که در خانه ی قدیمی ساکن بودند و او را در سوییت زیر درخت بسیار بزرگ انتهای باغ به حال خود رها می کردند، تحمل کند. وقتی به مادرش گفت که می خواهد برای دیدن هلن در تعطیلات کریسمس به پاریس برود، او لبش را گزید، اما حرفی نزد. چند روز بعد، سهیل او را تنها در اتاق نشیمن دید که چای می خورد و منتظر میهمان هایش بود. مادر سهیل، بانوی زیبا و سرشناسی از خانواده ی فرهیخته و مشهور لاکناو بود و حالا در چهل و پنج سالگی همه ی افراد طبقه ای خاص در کراچی را می شناخت، به میهمانی های ناهار و شام و بازی چوگان و تمام عروسی های باشکوه و مد روز می رفت، بیشتر اوقات با هواپیما به لاهور و اسلام آباد می رفت و تابستان ها را در لندن می گذراند.

«یه چیزی توی جیبمه، می خوای بدونی اون چیه؟» نواب این را گفت و به لب و لوچه ی آویزان زنش نگاه کرد. زن گفت: «من این بازی رو بلدم.» دستش را جلو برد و عینک نواب را صاف کرد و ادامه داد: «چرا همیشه عینک تو کجه؟ فکر کنم یکی از گوش هات از اون یکی بالاتره.»

مقالات مرتبط با کتاب بانوی پاریسی ما
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نظر کاربران در مورد "کتاب بانوی پاریسی ما"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب ضعیفی بود

1402/03/14 | توسطمحمد - کاربر سایت
0
|

کتاب خوبی بود بیشتر ازهمه قصه‌های نواب و زن سوخته و تباه شده به نظرم بهتر بودن

1402/02/18 | توسطزهره دیباوند
0
|