بامزه، خردمندانه و تکان دهنده.
با جزئیاتی بی نقص.
درخشان.
داستان زینیا را باید از وقت بسته شدن نطفه اش شروع کرد. به نظر تونی داستان زینیا خیلی وقت پیش در جایی خیلی دور شروع شد؛ جایی که صدمات بسیار خراب کرده و از هم پاشیده بودش. جایی شبیه یک نقاشی اروپایی که با دست رنگ گل اخری بدان زده باشند با آفتاب غبارآلود و بوته های انبوه که برگ های ضخیم و ریشه های کهن و درهم پیچیده دارند و در پشت آن ها چکمه ای بیرون زده از زیر خاک، یا دستی بی جان که از امری عادی ولی وحشتناک حکایت می کند.
برای روح مهربان و حساس آدم هایی چون وست، دنیای واقعی، به خصوص دنیای واقعی زنان، جای بسیار خشنی است.
رئیس زن بودن کار سختی است. زن ها به چشم رئیس نگاهت نمی کنند. وقتی نگاهت می کنند و زن بودنت را می بینند، با خود می گویند: «مثل من زن است، چی شده که این قدر خودش را گرفته؟» هیچ کدام از کلک های جنسی آن ها در تو اثر نمی کند و هیچ کدام از کلک های تو هم در آن ها اثر ندارد... اگر سرشان داد بزنی، همان جا جلوی رویت گریه می کنند، نه در دستشویی، مثل وقتی که یک مرد سرشان داد بزند.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
یک رمان ماجرایی پر از سرگرمی و شوخی درباره ی سقوط احتمالی نژاد بشر
داستان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اتوود است که با وجود انتقادهای فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
مارگارت اتوود، بانویی شگفت انگیز است. مسیر حرفه ای او در نویسندگی، سابقه ای بیش از نیم قرن دارد و انواع و اقسام گونه های ادبی را شامل می شود.
کتابی خیلی معمولی