کتاب عروس فریبکار

The Robber Bride
کد کتاب : 1224
مترجم :
شابک : 978-964-311-302-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 704
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1993
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 17
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی کامن ولث سال 1994

جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 2007 ساخته شده است.

معرفی کتاب عروس فریبکار اثر مارگارت آتوود

کتاب عروس فریبکار، رمانی نوشته ی مارگارت اتوود است که اولین بار در سال 1993 وارد بازار نشر شد. این رمان، یکی از پیچیده ترین و عجیب ترین آثار اتوود به حساب می آید. داستان کتاب که در تورنتوی معاصر می گذرد، حول محور زندگی سه زن شگفت انگیز می چرخد. راز، کاریس و تونی، همکلاسی های دوران دانشگاه بودند و هر سه، تجربه ی جذاب و گاهاً مخرب دوستی با دختری دلربا، اغواگر و باهوش به نام زینیا را در خاطرات خود داشتند. اکنون بیست سال از روزهای تحصیل در کالج می گذرد و آن ها در مراسم تدفین زینیا یکدیگر را ملاقات کرده اند. اما به هنگام ناهار و پس از اتمام مراسم، راز، کاریس و تونی متوجه حضور زینیا می شوند؛ سالم و سرحال و با افکاری شوم در سر.

کتاب عروس فریبکار

مارگارت آتوود
مارگارت آتوود در ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در اتاوا زاده شد. او کودکی خود را در جنگل های شمال کبک در کنار پدرش که یک گیاه شناس بود، گذارند. تجربه ی این نوع زندگی در دوران کودکی، بعدها در آثار آتوود در به کارگیری تعبیرهایی از دنیای جانوران و طبیعت نمود یافت.او تاکنون بیش از ۳۰ کتاب شامل رمان، داستان های کوتاه، شعر و نقد ادبی، تاریخ اجتماعی و کتاب های کودکان را به تألیف رسانده است. آثار او ریشه در رئالیسم سنتی دارند و در نوشته هایش از زن به عنوان شخصیت اصلی استفاده می کند. آتوود در داستان هایش واقعیت های ...
نکوداشت های کتاب عروس فریبکار
Funny, thoughtful, moving.
بامزه، خردمندانه و تکان دهنده.
Washington Post Washington Post

With perfect details.
با جزئیاتی بی نقص.
Newsweek Newsweek

Brilliant.
درخشان.
Chicago Tribune Chicago Tribune

قسمت هایی از کتاب عروس فریبکار (لذت متن)
داستان زینیا را باید از وقت بسته شدن نطفه اش شروع کرد. به نظر تونی داستان زینیا خیلی وقت پیش در جایی خیلی دور شروع شد؛ جایی که صدمات بسیار خراب کرده و از هم پاشیده بودش. جایی شبیه یک نقاشی اروپایی که با دست رنگ گل اخری بدان زده باشند با آفتاب غبارآلود و بوته های انبوه که برگ های ضخیم و ریشه های کهن و درهم پیچیده دارند و در پشت آن ها چکمه ای بیرون زده از زیر خاک، یا دستی بی جان که از امری عادی ولی وحشتناک حکایت می کند.

برای روح مهربان و حساس آدم هایی چون وست، دنیای واقعی، به خصوص دنیای واقعی زنان، جای بسیار خشنی است.

رئیس زن بودن کار سختی است. زن ها به چشم رئیس نگاهت نمی کنند. وقتی نگاهت می کنند و زن بودنت را می بینند، با خود می گویند: «مثل من زن است، چی شده که این قدر خودش را گرفته؟» هیچ کدام از کلک های جنسی آن ها در تو اثر نمی کند و هیچ کدام از کلک های تو هم در آن ها اثر ندارد... اگر سرشان داد بزنی، همان جا جلوی رویت گریه می کنند، نه در دستشویی، مثل وقتی که یک مرد سرشان داد بزند.