صیرورت، ذات یا حقیقت وجود است و حرکت، بیان گر قدرت: قدرت به هستی درآمدن و به فعلیت رسیدن. فلسفه ی اگزیستانسیالیستی، این موضوع قدرت را از چشم انداز سوبژکتیویته می کاود و حتی می تواند به صورت تفکر معطوف به قدرت در سپهر فرد هستنده تعریف شود. این گفته ی سارتر که «وجود، مقدم بر ذات است» روشنگر این عقیده ی اگزیستانسیالیستی است که حقیقت در قدرت و فعالیت مستقر است نه در ایده آلیته و معرفت. این یعنی قدرت، مبدّل به اصلی ارزشگذارانه می شود، همچنان که ستایش یوهانس دوسیلنتیو از قدرت، شجاعت و شدت درونی شهسوار ایمان بیان گر همین مطلب است. هم برای کیرکگور و هم نیچه مسئله ی اساسی پیش روی فرد هستنده، جستاری انتزاعی برای تعریف «خیر» نیست بلکه پرسش از این است که چگونه می توانم نیرومندتر شوم.
کتاب فلسفه ی صیرورت کیرکگور