این داستان درباره سارق خطرناکی است به نام "هوتسن پلوتز". او دستگاه قهوه آسیاب کنی مادربزرگی را به سرقت می برد. دو نوجوان به نام های "زبل" و "کاسپار" برای یافتن سارق، نقشه ای طرح می کنند و موفق می شوند مخفی گاه "هوتن پلوتز" را پیدا کنند. اما پس از حوادثی، یکی از بچه ها به دست جادوگری گرفتار می شود و دیگری را "هوتسن پلوتز" اسیر می کند. بچه ها به دنبال ماجراهای زیادی سرانجام موفق می شوند جادوگر را از بین برده، همچنین هوتسن پلوتز دزد را که بر اثر طلسم به یک پرنده تبدیل شده، به پلیس تحویل دهند و دستگاه قهوه آسیاب کنی را به مادربزرگ برگردانند؛ اما...
کتاب ماجراهای هوتسن پلوتس راهزن