این داستان تخیلی درباره سفر آرمانی گروهی از انسان ها است که به دنبال یافتن زندگی بهتر، از شهر و موطن خود کوچ می کنند و راهی سفری طولانی می شوند. داستان از شهری آغاز می شود که اختلاف طبقاتی شدیدی بر آن حاکم است. روزی یک نفر بر طبل می کوبد و می گوید: "ما زندگی بهتری شروع می کنیم. ما به سرزمین دیگری می رویم". به زودی گروه زیادی از مردم با "طبل زن ها" همراه می شوند. آن ها طبل زنان از شهر خارج می شوند تا به سرزمین آرمانی خود برسند. دربین راه اهالی شهرهای دیگر نیز به آنها می پیوندند. این گروه عظیم به سرزمین های مختلفی می روند و در یک مرحله به ثروت و رفاه هم می رسند، اما سرانجام بر اثر حوادث مختلف، شکست می خورند، از هم پراکنده می شوند و تعداد اندک باقی مانده به شهر خود باز می گردند. مدتی بعد بار دیگر صدای طبلی به گوش می رسد که مردم را به زندگی بهتر فرا می خواند...
کتاب طبل زن ها