کتاب شلوارهای وصله دار

Shalvar-haye Vasle-dar
کد کتاب : 31928
شابک : 978-9642569854
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1978
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

شلوارهای وصله دار
Shalvar-haye Vasle-dar
و چند داستان از لولی سرمست
کد کتاب : 97606
شابک : 978-6009864423
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 296
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

شلوارهای وصله دار
Shalvar-haye Vasle-dar
کد کتاب : 58976
شابک : 978-9640018347
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 174
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 16
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب شلوارهای وصله دار اثر رسول پرویزی

"شلوارهای وصله دار" مجموعه‌ای از داستان‌ها به قلم "رسول پرویزی" است که قبلا در مجله سخن در یک دوره ده ساله منتشر شده بود. چاپ اول این کتاب در سال 1336 منتشر شد. داستان‌های کتاب با صدای راوی اول شخص نوشته شده است و طوری گفته می شود که گویی راوی خاطرات گذشته را تعریف می‌کند. "شلوارهای وصله دار" از "رسول پرویزی" با سبکی زیبا و ساده، با کلمات محاوره‌ای و شکسته نوشته شده است. عبارات عامیانه‌ی مردم در طول رمان ظاهر می‌شود و تصویری واضح را از فضایی که "رسول پرویزی" توصیف می‌کند در اختیار خواننده قرار می‌دهد.
داستان "شلوارهای وصله دار" در شیراز می‌گذرد و راوی روزگاری را توصیف می‌کند که پوشیدن لباس فرم و استفاده از کلاه پهلوی الزامی بود و ماموران شاه سعی کردند این نوع لباس را از طریق قوانینی نظیر محدودیت در مدرسه بین شیرازی‌ها جا بیاندازند که همچون مردم بسیاری از شهرهای دیگر، با مخالفت مردم روبرو شدند. راوی روایت "شلوارهای وصله دار" یکی از دانش‌آموزان است و روزی را توصیف می‌کند که هر بچه‌ای که کت و شلوار نمی پوشید، لباسش را جلوی مدرسه می‌بریدند. او همچنین حوادث سرگرم کننده‌ای که در نتیجه‌ی این محدودیت‌ها رخ می‌داد را وصف ‌می‌کند و اوقات مفرحی را برای خواننده رقم می‌زند.
"شلوارهای وصله دار" از "رسول پرویزی" اثری مملو از حرف و صحبت است و داستان‌هایی درباره افرادی است که روزهای ساده‌ای را سپری نکرده اند. "رسول پرویزی" خاطره‌های دوران کودکی و نوجوانی خود در جنوب ایران را در پس‌زمینه‌ای فرهنگی اجتماعی به رشته‌ی تحریر درآورده است و "شلوارهای وصله دار" یک اثر ادبی کم‌نظیر است که ترکیبی از کمدی، واقعیت و حس نوستالژی است.

کتاب شلوارهای وصله دار

رسول پرویزی
رسول پرویزی (زاده ۱۲۹۸ خورشیدی - درگذشته آبان ۱۳۵۶) داستان‌ نویس ایرانی در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۳۰ خورشیدی و سیاستمدار اهل ایران بود. وی نمایندگی حوزه انتخابیه دشتستان در مجلس شورای ملی در دوره‌های بیست و یکم، بیست و دوم و بیست و سوم و نمایندگی دوره هفتم مجلس سنای ایران و معاونت نخست‌وزیر (اسدالله علم) را در کارنامهٔ خود داشت.در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در تنگستان استان بوشهر به دنیا آمد. پرویزی سال‌ها در مجلات قلم زد و خود را به عنوان یکی از نمایندگان اصلی تیپ داستانی جمالزاده معر...
قسمت هایی از کتاب شلوارهای وصله دار (لذت متن)
غم و شادی باهم مسابقه داشتند. حیاط مدرسه غرق در خنده و گریه بود. شاگردی که از دالان مدرسه می گذشت لب و لوچه اش آویزان بود اما وقتی به حیاط می رسید موج شادی بچه ها محاصره اش می کرد و آن وقت او هم مثل همه ی بچه ها می خندید. این خنده ها خنده ی قباسوختگی بود. ماجرا چه بود، آقای ناظم صدبار گفته بود کت و شلوار بپوشید اما کسی گوش نمی داد. شاگردان همچنان با عبا و سرداری و عمامه و کلاه قجری به مدرسه می آمدند. آن روز بالاخره ناظم به ستوه آمد و یک خط کش و یک قیچی و میزی دم در مدرسه گذاشت. هرکس وارد می شد و کت و شلوار و کلاه پهلوی نداشت فی الفور سرداری یا عبا یا قبا یا ارخالق وی را می کندند و بدون توجه به فن خیاطی خط کش را می گذاشتند و قیچی را پشتش و صاف صاف، سرداری و عبا و قبا را می بریدند. شاگردان با تأسف لباس بریده را می پوشیدند و با لب آویزان وارد صحن مدرسه می شدند. فکر کنید و در خیال تصویر این منظره را بسازید و ببینید چه چیز مضحکی از آب در می آید. درد هم یکی نبود. قانون اتحاد شکل به شدت اجرا می شد اما روحانیون مقاومت داشتند. از طرفی توی مدرسه فشار می آوردند که کت و شلوار بپوشید. بیرون مدرسه و در شهر، هیاهو و جنجال بود که کت و شلوار نپوشید. محافل مخالف زیر بار قانون اتحاد شکل نمی رفتند. سراسر شهر هیاهو و جنجال بود. دسته های محلی راه افتاده بود. یک علی درازی بود که به قول امروزی ها آشوب طلب و اخلال گر بود، هر وقت می خواستند شهر را به هم بریزند و جنجال راه بیندازند و حاکم را معزول کنند و نان ارزان کنند، علی دراز را صدا می کردند. علی دراز لقب دیگری هم داشت، در محل معروف به ننه ی بچا بود، طرز کار علی دراز بدین ترتیب بود، چوب دراز بلندتر از قد خود به دست می گرفت، سر کوچه می ایستاد، شعری یا تصنیفی می خواند، گاهی کف می زد و همین که اراذل و اوباش گردش جمع می آمدند راه می افتاد. وقتی کلاه پهلوی و کت و شلوار به شیراز آمد و اجبارا قرار شد همه بپوشند، مخالفان به هر دری زدند از جمله دسته ی علی دراز را راه انداختند.

از روز اول که دختر همسایه را دیدم هوا ورم داشت فوری کیسه دل را درآوردم و آن را در طبق اخلاص گذاشتم که به معشوق تقدیم دارم . اینرا نیز بگویم که محصل دوره ادبی طبعا عاشق پیشه می شود مثل شاگردان دوره های ریاضی و طبیعی سروکارش با لابراتوار و فورمول های گیج کننده و ریاضیات عالیه نیست سروکارش با شعر و غزل و تاریخ و آثار جاوید ادبی است شعر و ادب آن هم در زبان ما مقدمه عشق و عاشقی است . بروید و به کلاس های ادبیات سر بزنید و در آنجا تا بخواهید لیلی و مجنون ، رومئو و ژولیت و یوسف و زلیخا پیدا می شود . آخر جوانی هست ، شادابی هست ، نان مفت پدر هست ، شعر و غزل هم هست اگر با این مقدمات عاشق نشوند خیلی خرند...!