1. خانه
  2. /
  3. کتاب آشغالدونی

کتاب آشغالدونی

4.75 از 2 رأی

کتاب آشغالدونی

Dump
انتشارات: نگاه
٪10
105000
94500
معرفی کتاب آشغالدونی
"آشغالدونی" داستانی است به قلم "غلامحسین ساعدی" که از دریچه ی نگاه اول شخص بیان می شود. این شخص علی است که پسری نوجوان و شهرستانی بوده و همراه پدرش به تکدی گری می پردازد. شخصیت دیگر داستان یک دلال خون فروش است که علی و پدرش حین گدایی به طور اتفاقی با او برخورد می کنند. او خون فقرا را در ازای پول دریافت می کند و حالا علی که حدودا هفده سال دارد، به همراه پدر بیمارش به محل خونگیری می رود تا خونشان را بفروشند. علی خون می دهد اما پدرش به دلیل بیماری نمی تواند و به پیشنهاد همان دلال به بیمارستانی می روند که همه چیز را برایشان تغییر خواهد داد. علی پس از ورود به محیط بیمارستان و آشنایی با پرسنل آنجا، کارهایی برای خودش دست و پا می کند که هر روز بیشتر او را از آن نوجوان فقیر و ساده به فردی تبهکار تبدیل می کند. او به دختری به نام زهرا دل می بازد و کم کم با فروش غذای دزدیده شده از بیمارستان، بردن فقرا برای فروختن خون و خبرچینی برای مامورهای امنیتی، روز به روز بیشتر در این منجلاب که نامش "آشغالدونی" است فرو می رود.
علی تا اواخر داستان که دیگر از شخصیت گیج و ساده اش فاصله گرفته و برای خودش جایگاهی یافته، اسمی ندارد. او ذاتا شخصیت شروری ندارد اما قرار گرفتن در محیطی که استعاره ی "آشغالدونی" برای آن به کار رفته، سبب رشد سرطان وار خصوصیات منفی در او می شود. بیمارستان در این قصه ، در واقع نماد یک شهر و اوضاع فرهنگی حاکم بر اجتماع آن روزهای ایران است؛ فرهنگی که بقا و بدست آوردن پول در آن باید به هر قیمتی صورت بگیرد.
درباره غلامحسین ساعدی
درباره غلامحسین ساعدی

غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی به‌شمار می‌رفت.
ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد به‌شمار می‌رفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست.

ساعدی در زمینه‌های مختلف ادبی از جمله داستان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی فعالیت داشت. از آثار برجسته او می‌توان به نمایش‌نامه «چوب به‌دست‌های ورزیل» و مجموعه داستان «عزاداران بیل» اشاره کرد. فیلم‌های مشهوری مانند «گاو» و «دایره مینا» بر اساس نوشته‌های او ساخته شده‌اند. وی همچنین از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران بود و در شب‌های شعر گوته در پاییز ۱۳۵۶ به عنوان سخنران اصلی حضور داشت.

ساعدی به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک در ادبیات ایران شناخته می‌شود. آثار او ترکیبی از واقع‌گرایی اجتماعی و عناصر وهم‌آلود است که به ایجاد فضایی تلخ و مرموز منجر می‌شود. او با استفاده از واقع‌گرایی جادویی، واقعیت‌های اجتماعی را با عناصر خیالی در هم می‌آمیخت تا به عمق مسائل جامعه نفوذ کند. نثر او محاوره‌ای و عامیانه است که با بهره‌گیری از لغات و اصطلاحات محلی، به شخصیت‌ها و دیالوگ‌هایش زندگی می‌بخشد. این سبک نوشتاری به او امکان می‌داد تا با زبانی ساده و قابل فهم، به نقد مسائل پیچیده اجتماعی و فرهنگی بپردازد. 

ساعدی در خلق دیالوگ‌های زنده و پویا مهارت داشت و از آن‌ها برای پیشبرد داستان و تعمیق شخصیت‌ها بهره می‌برد. تجربیات او به عنوان روان‌پزشک نیز در آثارش منعکس شده و به تحلیل روان‌شناختی شخصیت‌ها کمک می‌کرد. فضاسازی‌های او اغلب تلخ و بر مبنای فقر اقتصادی و فرهنگی است که به ایجاد حس همذات‌پنداری در خواننده منجر می‌شود. 



قسمت هایی از کتاب آشغالدونی

عصری بابام حالش خوب نبود، پای دیوار دراز کشیده بود و بریده بریده نفس می کشید. بعد چند بار بالا آوردن، رنگش برگشته، زرد شده بود، پای چشم هاش باد کرده بود، پلک هاش می لرزید و دست هاش بی خودی تکان می خورد. من نشسته بودم کنار جدول خیابان اوقاتم تلخ بود، حوصله نداشتم، منتظر بودم بابام خواب بره، بلند شم و سری به خیابان روبروئی بزنم که پر دار و درخت بود و رفت و آمد زیادی داشت. که صدای زهرا رو شنیدم. پشت نرده ها ایستاده بود و با نیش باز منو می پایید. بلند شدم و جلو رفتم. با صدای لوسی پرسید: «چه کار می کردی؟» گفتم: «هیچ کار.» دست منو گرفت تو مشتش و گفت: «حوصله ت سر رفته؟» جواب ندادم دستمو عقب کشیدم. دوربرشو نگاه کرد و گفت: «می خوای بیای تو، مریضخونه رو تماشا کنی؟» گفتم: «آره که می خوام.»

کوچه تمام شده بود و ما رسیده بودیم به خیابانی که تاریکی دمدمه‏ های غروب، درخت‏ها و گوشه و کنارهای خالی را پر می‏ کرد. رفت و آمد مردم و ماشین‏ ها شلوغی زیادی راه انداخته بود، بابام خودشو به من رسوند و بازومو گرفت و گفت: «برگرد بریم!» و من گفتم: «من که دیگه برنمی‏ گردم.» بابام با التماس گفت: «تو چه‏ ات شده؟ چرا حرف منو گوش نمی کنی؟» و من چشمم افتاد به مرد قدبلندی که پشت به ما، کنار جدول خیابان تکیه داده بود به یه درخت و پاهاشو از هم جدا گذاشته بود و دست‏هایش را به پشت زده بود و تسمه‏ای را به جای تسبیح لای انگشت‏هاش می چرخاند. به بابام گفتم: «اوناهاش.» بابام پرسید: «کیه؟» گفتم: «برو بهش بگو، شاید یه چیزی بهت بده...»

مقالات مرتبط با کتاب آشغالدونی
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نظر کاربران در مورد "کتاب آشغالدونی"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

درود و وقت بخیر. موضوعش خوب ولی به نظرم بیش از این باید پیش می‌رفت.

1402/10/22 | توسطمریم مولوی
1
|

داستان سرشار از تاریکی و پلشتی‌های بخشی از جامعه‌ی دوران پهلوی هست که یک شبه گوسفندی هفده هجده ساله رو تبدیل به گرگی تشنه‌ی پول میکنه و مثل بیدی که تو باد بازار سیاه و کارهای سیاه میچرخه و اوستای دنیای سطح پایین خودش میشه

1401/06/20 | توسطImfarza
3
|

داریوش مهرجویی سال 1353 از روی این نمایشنامه، فیلم دایره مینا رو ساخته که فوق العادس👌

1401/02/03 | توسطکامران رحمانی
2
|

داریوش مهرجویی سال 1353 از روی این نمایشنامه، فیلم دایره مینا رو ساخته که فوق العادس👌

1401/02/03 | توسطکامران رحمانی
2
|

داستان دو شخصیت اصلی داستان که یک پدر و پسر هستند و مسائل و مشکلاتی را که درگیر آن هستند روایت میشه. انتقاداتی که نویسنده بر جامعه وارد میکنه در این داستان به خوبی شرح داده میشه.

1399/07/26 | توسطسمیرا ستوده
1
|

آشغالدونی یک اثر اجتماعیه. داستان پدر و پسری فقیر که راهشون به بیمارستان باز میشه و اتفاقات بعدی ای که برای پسر میفته و باعث میشه در مسیر کج پیش بره. به نظرم کتاب میتونست طولانی‌تر بشه و جای بسط بیشتری برای ادامه‌ی داستان‌های فرعی کتاب وجود داشت.

1399/05/08 | توسطمهرناز ایرانپور
1
|