1. خانه
  2. /
  3. کتاب دایی جان ناپلئون

کتاب دایی جان ناپلئون- وزیری

3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.56 از 8 رأی

کتاب دایی جان ناپلئون- وزیری

My Uncle Napoleon
انتشارات: فرهنگ معاصر
٪5
680000
646000
4.17 از 3 رأی

کتاب دایی جان ناپلئون

My Uncle Napoleon
انتشارات: فرهنگ معاصر
ناموجود
650000
4.5 از 3 رأی

کتاب دایی جان ناپلئون (جیبی)

My Uncle Napoleon
انتشارات: فرهنگ معاصر
ناموجود
650000
معرفی کتاب دایی جان ناپلئون
سه خانواده در سال 1318 در باغی در تهران و تحت سلطه ی بزرگ خاندانی خودرای و پارانویایی زندگی می کنند. دایی جان ناپلئون طنزی است درخشان درباره ی افکار و عقاید جامعه ی آن روز ایران. رمان در حقیقت داستانی عاشقانه است، داستان عشق خالصانه و پاک راوی جوان به دختر عمویش لیلی، که دائما با رفتار های خنده دار و فتنه انگیز دیگر اعضای خانواده به خطر می افتد. از طرفی هجوی اجتماعی نیز هست. هجو این باور عمومی ایرانیان که خارجی ها و بیگانه ها( به خصوص انگلیسی ها) را عامل تمام بدبختی ها و مصیبت ها و اتفاقات در ایران می دانند. اثری که خواندنش بسیار لذت بخش است، طوری که دوست ندارید به آخرش برسید. کتاب در سال انتشارش عنوان پرفروش ترین کتاب سال را از آن خود کرد. مجموعه ای تلویزیونی به کارگردان ناصر تقوایی نیز بر اساس آن ساخته شده است. این کتاب به زبان های متعددی ترجمه شده و همواره محبوب و پرخواننده بوده است.
درباره ایرج پزشکزاد
درباره ایرج پزشکزاد
ایرج پزشک‌زاد (الف. پ. آشنا) زادهٔ ۱۳۰۶ (خورشیدی) در تهران از نویسندگان و طنزپردازان ایرانی نیمهٔ دوم سده ۲۰ (میلادی) است. او بیشتر به خاطر آفرینش رمان دایی‌جان ناپلئون و شخصیتی به همین نام شناخته می‌شود. در سال ۱۳۵۵ (خورشیدی) مجموعهٔ تلویزیونی دایی‌جان ناپلئون توسط ناصر تقوایی برگرفته از این رمان ساخته شد. کتاب دایی جان ناپلئون در سال ۱۹۹۶ (میلادی) توسط دیک دیویس به زبان انگلیسی برگردان شده‌است. پزشک‌زاد در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشتهٔ حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود. پزشک‌زاد در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشتهٔ حقوق دانش‌آموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.
نکوداشت های کتاب دایی جان ناپلئون

شاهکاری ایرانی در زمینه ی طنز

Plain Dealer

رمانی با طنزی خلاقانه در ادبیات فارسی،که مجموعه ای از شخصیت های بیاد ماندنی در خود دارد.

amazon
قسمت هایی از کتاب دایی جان ناپلئون

جسم آدم توی کارخانه ننه آدم بزرگ می شود و روح آدم توی کارخانه دنیا.

اسدالله میرزا: فعلن درس اولتو گوش کن ! به زنا که میرسی نشون بده مشتری هستی ، طالب جنسی ، خریداری ! بعد برو با خیال راحت بخواب . بیلیط سانفرانسیسکو رو رزرو کردی .خودشون میان سراغت که باهام برید سانفرانسیسکو ! سعید :عمو اسدالله ...من .. اسدالله میرزا : یمانه و عمو اسدالله ! باز میخوای بگی قلبت به خاطره یه عشق آسمونی می تپه ؟؟ خب بذار بتپه ! انقد از این مزخرفاتو بگو تا دختره رو ببرن ، بشینی به یادش آه بکشی ! سعید : مگه عشق نباید همینجوری باشه ؟ پس این چیزا که تو کتابا می نویسن چیه ؟ اسدالله میرزا : ممنت ! واقعن ممنت ! تو با این قدت هنوز هیچی حالیت نیست.کدوم کتابا ؟ کتاب اینه که من دارم درست میدم .درس دوم ! همیشه یه بهانه جلو پایه طرف بذار که به همون بهانه بیاد سراغت . سعید : خب اگه نیومد چی ؟ اسدالله میرزا :ممنت ! تو باید یه جوری بازی کنی که اون نفهمه .درس سومم بهت بدم یا زیادیت میشه ؟ درس سوم اینه که هیچوقت اینجوری قیافه نجیب به خودت نگیر ! زنا تا ببینن که قیافه نجیب و سر به زیر داری حتی اگه قمرالملوک وزیری باشی ، میگن واخ که چه صدای یخی !!! اگه کلارک گیبل باشی ، میگن واخ که چه خوشگل بی نمکی ! -«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. تلخی ها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمی شد.

وقتی خاطر یکی را می خواهی... آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ می بنده... وقتی می بینیش یک هورمی تو این دلت بلند میشه، پنداری تنور نانوایی را روشن کردند... همه چیز دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای او می خواهی، پنداری حاتم طائی شدی...

.حالا چرا زنت عاشق عبدالقادر شد؟! چون من با ظرافت با زنم حرف میزدم، عبدالقادر با زمختی و خشونت. من روزی یه بار حموم میرفتم، عبدالقادر ماهی یه بار. من با نهار حتی پیازچه هم نمیخوردم، عبدالقادر یک کیلو یک کیلو سیر و ترب سیاه میخورد. من شعر سعدی میخوندم، عبدالقادر آروغ میزد. اونوقت به چشم زنم من بیهوش بودم، عبدالقادر باهوش. من زمخت بودم عبدل قادر ظریف. فقط به گمونم عبدالقادر مسافر خوبی بود، دست به سفرش محشر بود. یه پاش اینجا بود یه پاش سانفرانسیسکو!

نظر کاربران در مورد "کتاب دایی جان ناپلئون"
42 نظر تا این لحظه ثبت شده است

اخیرا نسخه بدون سانسور و کپی شده از قدیم با جلد کالینگور رو به قیمت ۱۶۰ خریدم . شما هم بگردید پیدا میکنید

1403/09/18 | توسطنهنگ بحر - کاربر سایت
0
|
پاسخ ها

از کجا خریداری کردین؟حضوری خریدین؟

1403/09/20|توسطممم - کاربر سایت
1

آیا این کتاب سانسور داره؟

1403/08/09 | توسطکاربر سایت
0
|

باسلام؛ دوستان عزیز می‌دونستین مرحوم ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۵۹ ادامه این رمان رو با عنوان "مورخه" چاپ و روانه بازار کرد ...! ماجرا بعد از مرگ دایی جان ناپلئون شروع میشه. داستان بزرگسالی و عاشق شدن دوباره سعیدِ؛ به نظرتون اینار به عشقش می‌رسه ؟!

1403/07/21 | توسطمحمد محیسن
4
|

یادش بخیر حدود سه سال پیش کتاب رو کمتر از ۱۰۰ هزار تومان خریداری کردم :)))

1403/05/21 | توسطnegin zahraei
1
|

بسیار زیبا و روان و طنز هنوز بعد این همه سال کهنه نشده و هر شخصیت لحن به خصوص خودش و داره هرکسی یکبار هم که شده باید کتاب رو بخونه

1403/04/13 | توسطصدف صدوقی شبستری
2
|

من میخوام این کتاب تهیه کنم فقط میخوام بدونم سانسور شده یا نه؟

1403/04/08 | توسطکاربر سایت
0
|
پاسخ ها

نه کامله

1403/05/01|توسطمحسن رنجبر
0

چه خبرتونه انقدر افزایش قیمت!به جایی میرسیم که دیگ کتاب خریدن میشه ارزو🥲

1403/04/04 | توسطزهرا فلاح رجب زاده
16
|

ناشران ، افزایش قیمت‌ها را متوقف کنید .

1403/03/13 | توسطم اِ
13
|

آقای پزشکزاد قوی 💪💪♥️

1403/03/13 | توسطم اِ
2
|

لطفاً گران‌تر کنید .

1403/03/13 | توسطم اِ
3
|
پاسخ ها

خدا از دهنت بشنوه😆😂

1403/04/29|توسطکاربر سایت
0

الان پالتویی و وزیری چه فرقی دارن باهم؟

1403/01/17 | توسطفاطمه نجفی
0
|
پاسخ ها

وزیری جنس جلد و اندازه صفحه‌ها فرق داره

1403/04/29|توسطکاربر سایت
0

لیلی دختر دایی سعید بود نه دختر عمو:>.عمو جان

1403/01/14 | توسطامید - کاربر سایت
1
|

چقدر کتاب زیبایی بوود آخرش اشکلون رو درآورد🥺🥺 عاشق اسدالله میرزا بودممم

1402/11/10 | توسطسکینه انصاری فر
2
|
پاسخ ها

این داستان سفارش سفارت انگلیس بوده که انگلیس را از اتهام دخالت در ایران و اینکه ایرانی‌ها انگلیس را که نفت ایران را غارت میکرد،مانع از این شود که دیگر ایرانی‌ها اگر خواستند انگلیس را عامل بدبختی خود بدانند بگویند اینها توهم توطئه دارند این اقدام انگلیس با این کتاب باعث شد خیلی از متجددان غرب زده هرکه را که بر علیه انگلیس و بعد آمریکا بد بگویند متهم به توطئه توهم کنند تا دیگر کسی جرات انتقاد از کشورهای غربی نداشته باشد.

1402/11/14|توسطبهروزی - کاربر سایت
14

کاربر بهروزی کتاب مخصوص افرادی مثل شما نوشته شده که فکر میکنید همه بدبختی‌های کشور دلیلش کشورای خارجیه الان 50 سال نفت دست حکومت بود باهاش کاری تونستن بکنن ؟ بزرگترین ثروت هر کشور دانایی مردمشه و تنها عامل موفقیت هم برای کشور همینه که با این سرانه مطالعه کشور ایران رو باید جزو فقیر‌ترین کشور‌های دنیا حساب کرد نه ثروتمند‌ترین کشور میشه کمبود منابع رو با مدیریت درست و مردم اگاه کاری کرد ولی امکان نداره بشه با مردم نا اگاه کشور پیشرفت بکنه

1403/10/03|توسطمحمد مهدی صادقی نژاد فرسنگی
1

کتابی دلنشین

1402/10/20 | توسطامید عظیمی
0
|

یا حضرت عباس ! قیمت‌ها رو ببین چهارصد پنجاه هزار تومان ! دیگه رسما بیایید بگید دوست ندارید مردم کتاب بخوانند .

1402/10/01 | توسطکتاب خوان - کاربر سایت
34
|
پاسخ ها

ای وای من قیمتش شده ۶۸۰! به کجا داریم میریم ما!

1403/02/15|توسطنگار رئیسی
15

هر ایرانی به نظرم باید این کتاب رو بخونه

1402/09/01 | توسطزینب خدامی
5
|

دختر عمویش نبود دختر داییش بود.

1402/08/27 | توسطکاربر سایت
2
|

من قبل ترها نسخه قدیمیشو خونده بودم با این فرق داشت یا دارم اشتباه میکنم؟ سانسور داره؟

1402/06/21 | توسطزارا
3
|

بهترین کتاب طنزی که خوندم =))) یعنی وقتی تموم شد دلم برای شخصیت هاش تنگ شد، اسدالله میرزا آدم مورد علاقم بود توی این رمان :)

1402/06/01 | توسطnegin zahraei
11
|

تکنولوژی استفاده از دیکشنری را کلا منسوخ کرد، حالا ناشر مجبور شده قصه بریدن شمبول دوستی علی خره را بعد از ۵۰ سال از رو دست ناشر اصلی کتاب تقلبی در قطع پالتویی و جیبی و زیرشلواری چاپ کنه.

1402/02/19 | توسطعباس دهنوی - کاربر سایت
4
|