1. خانه
  2. /
  3. کتاب قیدار

کتاب قیدار

3.7 از 1 رأی

کتاب قیدار

Qeydar
انتشارات: افق
٪15
275000
233750
معرفی کتاب قیدار
قیدار نام رمانی از رضا امیر خانی است. این رمان در تهران قدیم روایت می شود و داستان مرام و لوطی گری است. طبق گفته نویسنده قیدار در حقیقت برداشتی آزاد از جهان پهلوان تختی است. قیدار در داستان یک مرد اهل تهران است که صاحب گاراژی با چندین ماشین سنگین می باشد. نویسنده سعی داشته تا با بیان فضیلت های اخلاقی که از منظر وی در گذشته وجود داشته، آن ها را از فراموشی و نابودی رها کند چرا که از دید او در دنیای امروزی این فضیلت ها کمرنگ شده اند. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است کسی که نماینده ارزش هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش هایی که نویسنده به گفته ی خود در پی زنده کردن آن است.این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت می شود. فضای داستان به رمان (من او) دیگر اثر این نویسنده بسیار نزدیک است و حتی در جایی می بینیم که شخصیت های مشترکی هم دارند بنابراین اینگونه به نظر می رسد که نویسنده در دنیای خیالی خودش است. امیر خانی برای ترسیم فضای دوران قبل انقلاب در رمانش از اصطلاحات قدیمی استفاده کرده و در کل زبان خاصی دارد که شاید برای نسل های جدید نامأنوس باشد و لازم باشد تا فصل اول را چندین بار بخوانند. اما رفته رفته زبان به حالت عادی خود بر می گردد و و شخصیت ها پخته تر می شوند. جذاب ترین قسمت کتا فصل 9 می باشد که برای لذت بردن از آن لازم است 8 فصل قبلی نیز خوانده شود.
درباره رضا امیرخانی
درباره رضا امیرخانی
رضا امیرخانی (زاده ۱۳۵۲، تهران) نویسنده و منتقد ادبی ایرانی و به گفتهٔ خودش، از نویسندگان متعهد به انقلاب اسلامی ایران است. به نوشتهٔ وبگاه کلمه، او اصولگراست هرچند در کتاب نفحات نفت و سفر سیستان انتقادات منصفانه و شدیدی به حامیان اصولگرایی و مدعی ولایت مداری می‌کند.او دارای گواهی‌نامهٔ خلبانی نیز هست و در سال ۱۳۷۱، جوان‌ترین خلبان ایران لقب گرفت. او مدتی نیز رئیس هیئت مدیره انجمن قلم ایران بود.وی که خود را از نویسندگان متعهد به انقلاب و هواخواه جمهوری اسلامی می‌داند به غیر از نگارش رمان و داستان بلند و یک مجموعه داستان کوتاه، به تألیف سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی نیز پرداخته‌است. امیرخانی به منظور نوشتن وقایع سفر سید علی خامنه‌ای در سال ۱۳۸۱ به استان سیستان و بلوچستان- که با نام داستان سیستان به چاپ رسیده‌است- یکی از همراهان وی بود. از وی و بخشی از نویسندگان به عنوان نویسندگان نزدیک به نظام فکری حکومت نام می‌برند.
برخی از آثار وی به زبان‌های روسی و اندونزیایی و عربی ترجمه شده‌است.

قسمت هایی از کتاب قیدار

بی بی های ما پای دار قالی حرف هایی می زدند... می گفتند تاروپودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد، شل و وارفته است. فرشی که پیرزن بافته باشد، گرم است و به درد خواب زمستان می خورد... فرش دختر مجرد، تیز رنگ است و تند چشم را می زند... اما همان ها می گفتند که امان از قالی نو عروس و دختر عاشق... نقش ش هزار راه می برد آدم را... نقش ش غلط است؛ مرغ ش سر می کند توی گل و گل ش می رود زیر بال و پر مرغ، اما عوض ش تا بخواهی جان دارد ...

آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ... .... از آدم بی خظا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم.

به همان قیاس که سفره قیدار باید کباب داشته باشد، سفره آخوند نباید کباب داشته باشد! کباب به سفره آخوند نمی خورد...خود کباب ایراد ندارد، لاکن بوی کباب از خانه آخوند ایراد دارد، برادر جان.

نظر کاربران در مورد "کتاب قیدار"
9 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستان کشش نداشت و مایوس کننده بود

1402/12/28 | توسطبهرام جعفرپور
0
|

لذت بردم.مخصوصا از بخشهای اخر کتاب، انجایی که قیدار به گمنامی پناه برد و کامل شد.مرام قیداری حلقه مفقوده دوران ماست.تکنولوژی اسیرمان کرده است و ردپای قیدارها محو شده است در برهوت روزگاران امروز ما.ممنونم از اقای امیرخانی.قیداری برای ما ساختی که سیاه وسفیدها را رها نمی‌کند و پناهی میشود برای این گنهکاران و زخم خوردگان و طرد شدگان از اجتماع.قیدار اهل موعظه نیست.ادم خبر بیار را خوش ندارد.قیدار با گدا، معتاد،چپی، رقاصه کنتینانتال، بزرگوارانه رفتار میکند و انهارا میپذیرد.تو خدا گونه ای قیدار.باید شدنی اغاز کنیم به راه ورسم قیداری.

1401/11/27 | توسطاسفندیاری - کاربر سایت
7
|

رمان داستان پهلوانی به نام قیدار است که گاراژ بزرگی در تهران دارد. داستان در تهران قدیم روایت می‌شود و کل داستان شرح جز به جز سبک زندگی قیدار است. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است. او نماینده‌ی اسطوره‌های مثل پوریای ولی و جهان پهلوان تختی است. داستان کند پیش می‌رود و هدف اصلی آن بیان و زنده کردن ارزش‌های اخلاقی است.

1401/06/28 | توسطزهرا
1
|

کتاب عالی بود...از بهترین آثار نویسنده

1401/06/17 | توسطImfarza
2
|

خیلی قشنگ و دلنشین بود. کاش یه فیلمساز میرفت سراغ آقای امیرخانی

1401/02/23 | توسطمریم سلیمان‌پور
2
|

کتاب عالی، از بهترین آثار امیرخانی

1400/08/14 | توسطمحمد
2
|

خالق اثر برای خلق شخصیت قیدار، چنان دست و دلبازی به خرج داده است که در نهایت امر، به اصطلاح، شور را از مزه به در کرده! وزنِ شخصیت قیدار به آن اندازه سنگین است که منطق روایی قصه اش را زیر سوال می‌برد و داستان را از تعادل خارج کرده است!

1399/12/15 | توسطپیام پاک باطن
6
|

خالق اثر برای خلق شخصیت قیدار، چنان دست و دلبازی به خرج داده است که در نهایت امر، به اصطلاح، شور را از مزه به در کرده! وزنِ شخصیت قیدار به آن اندازه سنگین است که منطق روایی قصه اش را زیر سوال می‌برد و داستان را از تعادل خارج کرده است!

1399/12/15 | توسطپیام پاک باطن
3
|

نوع بیان کتاب زیبا بود ولی داستان کشش کافی را نداشت

1399/05/01 | توسطمحمد جواد آزادی مقدم
0
|