بی بی های ما پای دار قالی حرف هایی می زدند... می گفتند تاروپودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد، شل و وارفته است. فرشی که پیرزن بافته باشد، گرم است و به درد خواب زمستان می خورد... فرش دختر مجرد، تیز رنگ است و تند چشم را می زند... اما همان ها می گفتند که امان از قالی نو عروس و دختر عاشق... نقش ش هزار راه می برد آدم را... نقش ش غلط است؛ مرغ ش سر می کند توی گل و گل ش می رود زیر بال و پر مرغ، اما عوض ش تا بخواهی جان دارد ...
آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ...
....
از آدم بی خظا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم.
به همان قیاس که سفره قیدار باید کباب داشته باشد، سفره آخوند نباید کباب داشته باشد! کباب به سفره آخوند نمی خورد...خود کباب ایراد ندارد، لاکن بوی کباب از خانه آخوند ایراد دارد، برادر جان.