هر تمدنی که دست به ابداع و نوآوری نزند، هر تمدنی که پاسخ پرسشهایش را در تحقیقات گذشتگان بجوید، هر تمدنی که دانستههایش بیشتر از ندانستههایش باشد، محکوم به نابودی است. امپراتوری کهکشانی هم به مدت دوازدههزار سال بر بیست میلیون سیارهی بشر حکم رانده و در تمام این دوران صلح و آرامش را برقرار کرده. اما به آن مشکلاتی دچار شده که تمدنهای دیگر را به نابودی کشانده و در نتیجه فروپاشیاش نزدیک است.
سیارهی ترمینوس، معروف به بنیاد، قرار است بذری باشد که درخت امپراتوری دوم کهکشانی از آن بروید. اما ساکنان بنیاد فهمیدهاند که جایی هم هست به نام بنیاد دوم، شامل بر دانشمندانی که بر علوم ذهنی تسلط دارند. بنیادیها میترسند اختیار زندگیشان روزی در دست ستمگرانی باشد که قدرت بازیدادن ذهن میلیاردها نفر را داشته باشند.
دانشمندان بنیاد دوم اعتقاد دارند که تنها هدفشان خدمت به طرح سلدون است و کمک به بنیاد برای برپایی امپراتوری کهکشانی.
ساکنان بنیاد اول باید مکان بنیاد دوم را پیدا کنند و نابودش کنند. ساکنان بنیاد دوم میدانند که باید پیدا شوند ولی...