کتاب فعل بی وفایی

Acts of Infidelity
کد کتاب : 32937
مترجم :
شابک : 978-6226652674
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

«لنا آندرشون» از نویسندگان پرفروش در ادبیات سوئد

معرفی کتاب فعل بی وفایی اثر لنا آندرشون

کتاب «فعل بی وفایی» رمانی نوشته ی «لنا آندرشون» است که نخستین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. «استر» در زمان تمرین برای نمایشنامه ای که در مورد «رنج های عشق» نوشته، با بازیگری متأهل به نام «اولوف استن» آشنا می شود و پیوندی آنی میان آن ها شکل می گیرد. «استر» به «اولوف» می گوید که می خواهد زندگی اش را با او شریک شود، اما «اولوف» حاضر نیست همسرش را ترک کند. این دو در طول چند سال، رابطه ی پنهانی و منقطع خود را با یکدیگر حفظ می کنند و «استر» در طول این زمان، تلاش می کند تا به خودش بقولاند که «اولوف» بالاخره روزی همسرش را ترک خواهد کرد. «اولوف» اما از طرف دیگر در تلاش است تا شرایط کنونی را بدون تغییر نگه دارد.

کتاب فعل بی وفایی

لنا آندرشون
لنا اندرسون، زاده ی 18 آپریل سال 1970 در استکهلم، نویسنده و روزنامه نگار سوئدی است. او موفق به کسب جایزه ی آگوست در سال 2013 برای رمان تصرف عدوانی شده است. در همان سال، همین کتاب، جایزه ی ادبی روزنامه ی سوئدی (Svenska Dagbladet) را برای اندرسون به ارمغان آورد.
نکوداشت های کتاب فعل بی وفایی
An exhaustive and engrossing anatomy of a romance.
یک کالبدشناسی جامع و جذاب از رابطه ای عاشقانه.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A thoughtful and sharp exploration of how our culture views infidelity.
کاوشی هوشمندانه و دقیق در چگونگی نگاه فرهنگ ما به بی وفایی.
Elle

A truly stunning read.
داستانی واقعا خیره کننده.
Daily Mail

قسمت هایی از کتاب فعل بی وفایی (لذت متن)
در چند ماه اخیر، توی خانه اش در استکهلم اولین نمایشنامه اش را نوشته بود، نمایشنامه ای که قرار بود پاییز بعد در سالن تئاتر «وستروس» روی صحنه برود. این نمایشنامه مسیر تازه ای به زندگی اش می بخشید، خودش اما هنوز این را نمی دانست.

اسم نمایشنامه «آن سه نفر» بود، برداشتی مالیخولیایی از رنج های عشق. «استر نیلسون» تلاش کرده بود در نگارش نمایشنامه اش از سبک رئالیسم روانشناسانه بهره بگیرد و این دقیقا همان چیزی بود که به تصور خودش به آن رسیده بود، اما منتقدها اسمش را پوچ گرایانه می گذاشتند.

نوعی خویشتن داری هوشیارانه در وجودش بود که «استر» را غرق لذت می کرد. مابقی برمی گشت به احساس آشنایی، جاذبه ی عاطفی، دیدار و ارتباط، که هیچ کدام جای سوال یا فکر کردن نداشت.