1. خانه
  2. /
  3. کتاب سباستین و ترول

کتاب سباستین و ترول

نویسنده: فردریک بکمن
پیشنهاد ویژه
4 از 1 رأی

کتاب سباستین و ترول

Sebastian och trollet
٪20
48000
38400
معرفی کتاب سباستین و ترول

سباستین در یک حباب لیوان زندگی می کند. این یک مشکل است ، البته ، همه در خارج موافق هستند. حباب های شیشه مثلا در کلاس ها و مهمانی های تولد بسیار غیر عملی هستند. در ابتدا همه فکر می کردند این شیشه مشکل است ، اما وقتی او به مدت کافی در آن زندگی کرد ، به جای آن تصمیم گرفته شد که این مشکل خود سباستین است. کسانی که در بیرون هستند می گویند شما نمی توانید با او تماس چشمی برقرار کنید ، به نظر می رسد او "غایب" است.

در واقع این کتابی است راجع به ظرافت های زندگی. راجع به پیچیدگی های مشکلاتی که ما هر روز با آنها دست و پنجه نرم می کنیم.
فردریک بکمن نویسنده پرفروش شماره 1 نیویورک است. اولین کار غیر داستانی او ، در ماه مه سال 2019 در ایالات متحده منتشر می شود. کتاب های او در بیش از چهل کشور منتشر شده است. او به همراه همسر و دو فرزندش در استکهلم سوئد زندگی می کند.

این کتاب توسط الناز فرحناکیان به فارسی برگردانده شده است. در سال 1399 اول چاپ این کتاب توسط نشر نون وارد بازار کتاب ایران شد.

درباره فردریک بکمن
درباره فردریک بکمن
کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ا ست که در دوم ژانویه ی ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمده است. پیش ترها شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی بود. او برای روزنامه های مختلف مقاله می نوشت و همکاری اش را با مجله مترو هم شروع کرده بود. او در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی به نام اوه را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه ی اول پرفروش های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد. ترجمه ی فارسی رمان مردی به نام اوه توسط نشر نون، تندیس و چشمه منتشر شده که در ایران نیز با استقبال زیادی روبرو شده است.اثر دیگر این نویسنده، بریت ماری اینجا بود، که در سال ۲۰۱۶ چاپ شده، توسط نشر نون و با ترجمه ی فرناز تیمورازف منتشر شده است.
قسمت هایی از کتاب سباستین و ترول

سباستین پادش نمی آید تا حالا آدم های بیرون چیز بامزهای تعریف کرده باشند و او خنده اش گرفته باشد. شاید اصلا سباستین تا حالا نخندیده باشد؛ که در این صورت احتمالا حق با کسانی بوده که سرشان را تکان میداده اند و به پدر و مادر سباستین می گفته اند: «بچه تون به چیزیش آن موقعها، سباستین نزدیک شیشه مینشست و حرفها را از روی لبهای بقیه می خواند. حق با آنها بود. ما باید فکر کنیم خوش گذرانی باحال است، وگرنه پا روی خط قرمزی گذاشته ایم که نباید. بچه های معمولی نزدیک این خط نمی شوند؛ برای همین است که مردم بهشان نمی گویند عجیب وغریب.

سالها آدم بزرگ های زیادی وارد حباب می شدند، بعضی ها آرام روی شیشه میزدند؛ بعضی ها هم وقتی جوابی نمی شنیدند محکم به شیشه میکوبیدند. بعضی ها از سیاستین می پرسیدند: چه حسی داری؟» سباستین میخواست به آنها بگوید که خب، هیچ حسی درباره چیزهای عادی ندارد. ولی با این همه اذیت می شد. بعضی ها می گفتند سباستین مشکل افسردگی دارد. اما آنهایی که این طور فکر می کردند خودشان مشکل داشتند. - سباستین ولی خودش چیزی نمی گفت؛ و حالا هم چیزی از دنیای بیرون نمی شنود.

مقالات مرتبط با کتاب سباستین و ترول
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
ادامه مقاله
در ستایش عشق و تعهد؛ زندگی تمام می‌شود اما عشق هرگز
در ستایش عشق و تعهد؛ زندگی تمام می‌شود اما عشق هرگز

کتاب «مردی به نام اُوه» اولین بار در سوئد منتشر شد و به سرعت توانست رتبه‌ی نخست پروفروش‌های سوئد و البته روزنامه‌ی نیویورک تایمز و آمازون را به خود اختصاص داد.

طعم شیرینِ تلخی های زندگی با فردریک بکمن
طعم شیرینِ تلخی های زندگی با فردریک بکمن

عشق و فقدان، دوستی و وفاداری، و مهربانی و همدلی، از موضوعاتی هستند که در همه ی آثار بکمن در کانون توجه قرار دارند. فردیت و حق متفاوت بودن را نیز می توان به این موضوعات اضافه کرد.

ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب سباستین و ترول"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستان درباره سباستین هست؛ پسری که توی یه حباب شیشه‌ای گیر افتاده! سباستین نمیخنده و هیچوقت خوشحال نمیشه و از نظرش این عجیبه! شرایط حباب شیشه‌ای روز به روز بدتر میشه و الان همه افکار منفی و کابوسهای سباستین میخوان اونو راضی به تسلیم شدن بکنن! ولی یه غول نرم و مهربون از زخمای رو پوست سباستین بیرون میاد و ازش میخواد “نپره”!

1401/01/12 | توسطیاسمن
4
|

ای کاش یه خلاصه داستانی مینوشتین از این کتاب

1399/12/14 | توسطآرین - کاربر سایت
1
|

عه چقدر از دیدن این کتاب خوشحال شدم😄

1399/11/08 | توسطفاطمه طبرزدی
5
|