کتاب «بعد از انقلاب» اثر "میلان کوندرا" و مجموعه ای از دیگر نویسندگان است و مجموعه ای از گزارش های مسنتد است که به این موضوع می پردازد که چه بر سر فعالین دانش آموزی که به یک باره اعتراضاتشان خاموش شد آمد؟ جوانانی که دیگر تجسم نا امیدی سیاسی نیستند ؟ و چه بر سر امید های یک ملت آمد؟
موضوع کتاب انقلاب است که به عنوان یک پدیده ی اجتماعی عبارت است از بسیج یا حرکت وسیع توده ای و سازمان یافته با رهبری فرهمند و با هدف سرنگونی نظام سیاسی حاکم برای نیل به یک وضعیت مطلوب . کتاب «بعد از انقلاب» زندگی فعالان دانشجویی را ثبت می کند، که با احتمالات و نا امیدی های سایه ی انقلاب اخیر صربستان مقابله کردند . "گرینبرگ" روایت فعالان دانش جویی جوان که به دنبال تعریف خودشان و نقش خود در جامعه بودند را برجسته می کند و فرم جدیدی از فعالیت سیاسی قانونی ، تحت عنوان"پسا سوسیالیسم" را بیان می کند . وقتی که فعالین دانشجویی صربستان به سرنگونی "اسلوبودان میلوسویک" دیکتاتور ،در 5 اکتبر سال 2000 کمک کردند، آن ها به طور غیر منتظره ای متوجه شدند که دوره ی پس از انقلاب حتی مشکلات بزرگ تر و وخیم تری را به همراه آورده است. در واقع در زمان جنگ و در سایه ی انقلابی نوپا چگونه می توانید دموکراسی را تمرین کنید؟ چگونه جوانان صربستانی تلاش کردند که انرژی و هیجان ناشی از بسیج گسترده ی مردمی را به شکل دادن به ساختار موسسات دموکراتیک که فرایندی تدریجی بود تبدیل کنند؟ پاسخ به سوالاتی از این دست را می توانید در کتاب «بعد از انقلاب» بیابید.
در زمانی که مانیفست های مربوط به امید در سیاست فراوان است ، دقیقا از طریق چنین تاریخی سازی است که کتاب گرینبرگ یک مداخله مهم فراتر از مطالعه صربستان را نیز تشکیل می دهد. کتاب پیچیده گرینبرگ غذای آگاهانه مردم شناختی را برای تفکر در مورد سیاست ناامیدی ارائه می دهد. امروز ، و به دلیل امید ، این بهترین نوع انسان شناسی سیاسی است.
پیش از هرچیز می خواهم بر این واقعیت آشکار تاکید کنم: بهار پراگ انفجار انقلابی ناگهانی نبود که به سال های سیاه استالینیسم پایان بدهد. راهش را روند طولانی و عمیق آزادسازی، که در تمام سال های دهه ی ۱۹۶۰ شکل گرفته بود، هموار کرده بود. امکان دارد که این همه، حتی پیش از آن، احتمالا در سال ۱۹۵۶ یا ۱۹۴۸ آغاز شده باشد از هنگام تولد رژیم استالینیستی در چکسلواکی و به دلیل روحیه ی عیب جویانه ای که مارکس را به جنگ با مارکسیسم، عقل سلیم را به جنگ با وجد و سرخوشی ایدئولوژیک، سفسطه ی انسان باورانه را به جنگ با سفسطه گری غیرانسانی انداخت و به ضرب و زور خنده به نظام، موجبات شرمساری نظام را از خودش فراهم آورد: روحیه ی عیب جویانه ای که اکثریت قاطع مردم پشتیبانش بودند و آرام آرام قدرت را از گناهش آگاه می کرد، به گونه ای که پیوسته کم تر و کم تر توانست خود یا مشروعیت خود را باور داشته باشد.
«کوندرا» یکی از متبحرترین رمان نویسان روزگار ماست. او نه تنها به نوشتن رمان های فوق العاده مشهور است، بلکه همواره به تحلیل آثار ادبی نیز دست زده است.
درباره کتاب استثنایی (بعدازانقلاب) نمونه نه تنهاسیاسی بلکه روشنگری واقعگرایانه اجتماعی متکی براخلاق متعهدانهی دورازتعصب وفریب است که آگاهی بعدازفروپاشی هاراودورازخودبزرگ بینیهای انقلابی رایادآوری میکند.. مترجم قالل احترام.آن بانوی بسیار سزاواربزرگداشت وتکریم خانم فروغ پوریاوری انسان راباهر موقعیتی که دراجتماع دارد،به تعظیم وامیدارد!ومن بامختصرنوشته ام چنین ادای احترام دارم..پرویز..رفی...خوزیس...
مطلبی که به اسم پایین آمدن از کوهها، نوشتهی رینالدو آره ناس توی کتاب چاپ شده، داستان کوتاهه یا قسمتی از یک رمانه؟