بداهتی که در مواجهه نخست با زمان درک می کنیم و در عین حال دسترس ناپذیری و ابهام در معنای آن از چه منشائی حاصل می گردد؟ آن معنای گسترده تر و ژرف تر زمان آیا از خود جهان تاریخ (عالم بشریت) و تاریخ جهان (کیهان) بر می آید؟ اساسا رابطه میان این دو در بحث از زمان چگونه قابل تبیین است؟ آیا آن طور که ایدئالیست های انتقادی می اندیشند، زمان و مکان تنها مقولات نظام دهنده ذهن مایند؟ آیا زمانبندی هر هستنده ای عین خود هستندگی آن است و زمان خود، چنان که هایدگر می گوید، تمامیت وجود است؟
کتاب زمان های اجتماعی و تاریخی