خانم پلام به کاغذها، آدامس ها و ماژیک های اکلیلی گفت: «بله! البته! حتما آن ها بچه های بی نظیری هستند، امیدوار و با برنامه، مسئولیت پذیر و بلندپرواز، شوخ و قهرمان. دلم می خواهد زودتر تک تک شان را ببینم.» مدادشمعی ها چیزی نگفتند، پاک کن ها هم ساکت بودند با این حال از ته کمد، جایی که تاریکی به نرمی و تیرگی مخمل سیاه بود صداها و پچ پچ های عجیب و غریبی به گوش می رسید.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟