جاد استیونس روانکاو با تجربه،با بحرانیترین پروندهی زندگیاش روبهرو میشود.دو نفر که رابطهای نزدیک با او داشتند،چندی قبل کشته شدند.آیا مسئولیت این قتل به عهدهی یکی از بیماران او بوده،که به دلیل مشکلات روانی به این راه کشیده شده؟پیش از اینکه قاتل دوباره اقدامی بکند،جاد باید نقاب بیگناهی را از چهرهی جنایتکار برداشته و انگیزه و احساسات،ترسها و آرزوهای او را عریان ساخته و به نمایش گذارد.اگر او نتواند در ذهن قاتل نفوذ کند،یا خودش به عنوان قاتل دستگیر شده و یا توسط قاتل کشته خواهد شد...
کتاب چهره ی عریان