زمستان ۱۹۴۲، در پی حملهٔ نازی ها به شوروی و اشغال بلاروس، و در شرایطی که سرما بیداد می کند، دو پارتیزان را فرمانده گروه کوچک شان برای یافتن آذوقه می فرستد، و این آغاز ماجراهایی در میان برف و یخ و جدال با خودی هایی ست که به مزدوری آلمان ها در آمده اند. داستان «سوتنیکوف» از درگیری های درونی انسان ها، قرار گرفتن بر سر دوراهی های وجدان و اخلاق و زندگی و مرگ می گوید، از زشتی و پلیدی جنگ و تباه شدن ارزش های انسانی در جنگ، و فداکاری ها و از خودگذشتگی هایی که در سایه ی جنگ به ضد خود بدل می شوند.
کتاب سوتنیکوف