از پنجره ی اتاقم که هم کف بود ساعت ها به کوچه ی خالی نگاه می کردم. انگار امیدوار بودم از بیرون اشاره ئی بشود، از بیرون نمی دانم چه پیشامدی بشود که مرا از آن بی حسی و بی حوصله گی وحشتناک دربیاورد... اما جز سربازهای آلمانی که تو کوچه پرسه می زدند و مثل اراذلی که برای اولین بار به جاهای ممنوعی می روند این ور و آن ور را می پائیدند دیارالبشری به سراغ محله ی آرام من نمی آمد... آن ها اغلب دوتا دوتا گشت می زدند و تخت پوتین های سربازی شان را در سکوت رو زمین می کشیدند و به طرز محسوسی وحشت داشتند که نکند ناگهان از جلو خان ساختمانی مورد حمله قرار بگیرند. یک بعدازظهر آفتابی که دختربچه ی سرایدار ما جلو در خانه داشت برای خودش بازی می کرد دوتا از این جهانگردهای اجباری ایستادند مدتی تماشایش کردند. یک جور تاثری تو چشم های آن دو دیدم. آن ها هم دنبال محبت می گشتند. پس از لحظه ئی یکی شان یک تخته شکلات درآورد دراز کرد طرف بچه. دخترک دست هایش را پشت سرش قایم کرد و یکهو دوید طرف خانه. سرباز آمد دم پنجره ی من و با حرکتی که به دست هایش داد خواست به اصطلاح مرا شاهد بگیرد. آنچه را که به زبان نمی توانست بیان کند صورتش به وضوح و با صراحت بسیار بیان می کرد. شکلات را گذاشت لب پنجره ی من و گفت: ــ دوست؟ بی این که چیزی بگویم نگاهش کردم. قیافه ی گیرائی داشت. چشم هایش روشن و قشنگ بود. رفیقش احمقانه هرهر می کرد. سرخورده رفتند پی کارشان. آن وقت من شکلات را برداشتم و آن قدر خوردم و خوردم که دلم را زد. عـلاجی برای حال خودم نمی شناختم. دوائی برای درد خودم نمی دیدم. از خودم و از وطنم و از آینده ی نسل بشر نومید شده بودم.
سلام،وقتتون بخیر،متاسفانه سایت ایران کتاب قیمت کتابها رو بسیار بالا برده و این موضوع برای قشر کتابخوان که اتفاقا قشر پولداری هم نمیباشد یک وضعیت ناخوشایند است و به تبع آن ممکن است بسیاری از مشتریهاتون رو از دست بدین.لطفا قیمتا رو معقول و مقرون به صرفه نمائید. باتشکر
البته ناشران قیمت کتاب هارو تعیین میکنند نه سایت ایران کتاب
کتاب بسیار خوش خوان ، روان و نثر کمی عجیب و با نمک . صد البته مضر برای سلامت روح و روان
چرا مضر برای روح و روان؟ من میخواستم بخونمش
ترجمه احمد شاملو گزینه انتخاب من در خواندن این کتاب بود عالی بود بسیار با زندگی کنونی ما اشنایی داشت فقط جنگ نیست که ویران میکند
عالی مخصوصا ترجمه درخشان احمد شاملو