1. خانه
  2. /
  3. کتاب ۱۴

کتاب 14

نویسنده: ژان اشنوز
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.4 از 1 رأی

کتاب 14

14
انتشارات: نیماژ
٪15
50000
42500
3.5 از 1 رأی

کتاب ۱۴

14
انتشارات: نگاه
ناموجود
7000
معرفی کتاب ۱۴
کتاب چهارده، رمانی نوشته ی ژان اشنوز است که نخستین بار در سال 2012 به چاپ رسید. اشنوز که به عقیده ی بسیاری از منتقدین، برجسته ترین و چیره دست ترین رمان نویس زنده ی فرانسوی است، در این کتاب به یاد ماندنی به دنیای مرگبار جهنگ جهانی اول در سال 1914 می پردازد. در داستان چهارده، پنج مردی فرانسوی به جنگ می روند که دو تا از آن ها، از زن جوانی خداحافظی می کنند که سخت در انتظار بازگشتشان است. اما شخصیت اصلی این رمان درخشان، خود جنگ است. اشنوز که داستان هایش با آثار طیف وسیع و متنوعی از نویسندگان (از جوزف کنراد گرفته تا لارنس استرن) مقایسه شده، مخاطبین را از یک روز دلنشین تابستانی به دل جهنم جنگ جهانی اول می برد و تصویری فراموش نشدنی را از این برهه ی تاریک خلق می کند.
درباره ژان اشنوز
درباره ژان اشنوز
جان اشنوز، زاده ی 26 دسامبر 1947، نویسنده ای فرانسوی است.اشنوز در مناطق مختلفی همچون لیون، مارسی و پاریس تحصیل کرده و از سال 1970 تا کنون، در پاریس اقامت داشته است. او اولین اثر خود را در سال 1979 به چاپ رساند و سال بعد، برنده ی جایزه ی Fénéon شد. اشنوز تا اکنون دوازده رمان به انتشار رسانده و حدود ده جایزه ی ادبی (همچون مدیسی و گنکور) را از آن خود کرده است.
ویژگی های کتاب ۱۴
  • از کتاب های پرفروش در فرانسه
  • ژان اشنوز، برنده جایزه گنکور
نکوداشت های کتاب ۱۴

اثری مسحورکننده.

The Irish Times

خیره کننده، موشکافانه و تاریک.

Télérama

هیجان انگیز و تازه.

The New York Times Book Review
قسمت هایی از کتاب ۱۴

آری، تیرباران شدن به دست خودی ها به جای دچار شدن به خفگی، زغال شدن و تجزیه شدن بر اثر گازهای شیمیایی دشمن، شعله افکن ها یا گلوله های توپ آن ها: حق انتخاب برایت محفوظ بود. اما راه دیگری هم وجود داشت و آن عبارت بود از تیرباران کردن خود: شست پا را روی ماشه می گذاشتی و دهانه ی توپ را به طرف دهانت نشانه می رفتی. این هم روشی بود در میان روش های بی شمار موجود.

با در نظر گرفتن موقعیت روز جهان، این ناقوس خطر به طور قطع نمی توانست مفهومی جز فراخوان عمومی داشته باشد. آنتیم نیز همچون دیگران، بی آنکه قادر به باور آن باشد، منتظر چنین روزی بود اما در تصورش هم نمی گنجید که این حادثه در یک روز یکشنبه عارض شود.

سپس، همان گونه که باد به یک باره وزیدن گرفته بود، در چشم بر هم زدنی نیز متوقف گشت و صدای غرش بادی که در فضا طنین انداز شده بود، ناگهان جای خود را به صدای آشوب و همهمه ای داد که حتی از آن مسافت نیز به گوش می رسید.

نظر کاربران در مورد "کتاب ۱۴"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

با سلام، داستان خاصی نداشت،از اول تا آخرش کمتر از یک ساعت طول کشید تا بخونمش. بی سر و ته. میشه تو بیست صفحه دوباره کتابو نوشت.

1399/11/16 | توسطمحمد معین حمیدی
1
|