پرآوازه ترین رمان بل.
فوق العاده... اثری استوار از ذهنی خلاق.
استادانه و منحصربه فرد.
حق شناسی و عدالت در این دنیای کثافت وجود ندارد و متأسفانه چیز دیگری هم نداریم که جای این دنیا بگذاریم.
دارای یک صفت لعنتی بودم که مدت ها طول کشید تا از شرش خلاص شوم: وفاداری. واقعیت این است که دارا بودن این صفت یک نفرین ابدیست، صفتی که اصلا در خور ستایش نیست بلکه مستوجب ترحم است.
او بعدها مثل یک راهب زندگی کرد، مثل یک راهب، و خداوند خیلی خوب می داند که او راهب نبود.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بینظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.
من قبلا عقاید یک دلقک رو خونده بودم از این نویسنده خیلی دوست داشتم ولی از این رمان خوشم نیومد
چه داستان قشنگى،داستان آن زن جوان آلمانى،که براى یافتن محبوبش با دوچرخه از این اردوگاه به آن اردوگاه مى رود و سرانجام قبرش را در قبرستان دورافتاده اى پیدا مى کند. مثل همیشه بل خوندن بزرگترین حسش اینکه به مالیخولیاى دلنشین خودت برمیگردى و جزئیات رو یادت میاد
ضمنا این رو هم بگم که آلبرت اشپیر معمارو آرشیتکت شهیر نازی بر خلا ف اونچه که در پاورقی صفحه ۳۱۵ نوشته شده در سال ۱۹۸۱ به مرگ طبیعی مرده.
هاینریش بل نویسنده مورد علاقه منه قبلا عقاید یک دلقک شو خونده بودم وقطار سروقتشم تو نوبت مطالعه گذاشتم...ولی سیمای زنی در میان جمع واقعا نا امیدم کرد....من حتی اگه از کتابی خوشم هم نیاد باید تا آخر بخونم اتفاقا خیلیم با دقت میخونم ۱۲۰ صفحه اول و اصلا نفهمیدم بعد کمی بهترشد...باز بدتر والی آخر...به نظر من ترجمه بدی داشت من با ترجمه سارنگ ملکوتی خوندم احساس میکنم ویراستاری هم نشده بود رمانای داستایفسکی سنگینن ولی قابل فهم...این مورد ربطی به سنگینی نداشت ...ترجمه میلنگید
این رمان فوق العادس، بینظیره مثل کتاب عقاید یک دلقک. به اینها میگن رمان
کتاب بسیار خوبی هست.بر خلاف چیزی که شنیده بودم مبنی بر خسته کننده بودن این کتاب برای من جذاب بود با وجود یک روایت اصلی و چندین و چند خرده روایت.ترجمه مرتضی کلانتریان استثنایی است و طرح جلد کتاب هم که از بیژن صیفوری است بسیار مناسب.کاغذ بالک و جلد شومیز بسیار ضعیف که با نشر بزرگ آگه و قیمت بالای کتاب تناسبی ندارد.
مرتضی کلانتریان بی شک یکی از برترین مترجمهای ایرانی بود
هاینریش بُل در این رمان، فساد اخلاقی و حرص به مالاندوزی را در همهی شئون جامعه میبیند و با طنزی سراسر انسانی همهی جوانب آن را مییشکافد و نمایش میدهد؛ مقام و مرتبهی اجتماعی، ثروت و جایگاه سیاسی، درجات علمی و دانشگاهی منهای انساندوستی را به باد تمسخر میگیرد، و از ریاکاری و تظاهر به تقوا پرده بر میدارد.
لطفا زودتر ترجمه مرتضی کلانتریان رو موجود بزنین
ترجمه بد و در برخی جاها بسیار نامفهوم سارنگ ملکوتی در کنار ویراستاری افتضاح و فاجعه نشر نگاه که نه جای فعل و فاعل مشخص بود و نه جمله بندی و علائم نگارشی ، باعث شد کتاب رو نیمه کاره رها کنم، بخش هایی از ترجمه مرتضی کلانتریان رو خوندم واقعا شیرین و روان ترجمه کرده،،،حبیف پول که حروم شد😢😢😢😢
به نظر میاد در انتشارات نگاه این کتاب اصلا ویراستاری نشده و کاملا عجولانه به چاپ رسیده.البته ترجمه افتضاح سارنگ ملکوتی هم تاثیر زیادی در خراب کردن چهره این اثر گذاشته.
ترجمه آقای ملکوتی اشکال خیلی بزرگی نداره، کاملا هم قابل فهمه، ایشون 30 سال از عمرش رو در آلمان زندگی کرده و مدرس زبان آلمانیه