1. خانه
  2. /
  3. کتاب دوست مادام مگره

کتاب دوست مادام مگره

نویسنده: ژرژ سیمنون
4.5 از 1 رأی

کتاب دوست مادام مگره

The Friend of Madame Maigret
٪15
100000
85000
معرفی کتاب دوست مادام مگره

این بار همسر سربازرس مگره در حل معمایی او را یاری می دهد که در آن شبکه ای تبهکار که به جعل اوراق هویت و قاچاق انسان مشغول است به دام می افتد. مادام مگره در ملاقاتی تصادفی با زنی خارجی که به زبان فرانسه مسلط است، اما کودکی دارد که اصلا این زبان را درک نمی کند، به ماجرایی راه می یابد که پیچیده و پر رمز و راز است. در تعقیب ماجرا، پرده از یک قتل برداشته می شود و سرنخ ها به کارگاه صحافی اسم و رسم داری در کوچة تورن ختم می شود که استادکاری فلاماندی از سال ها پیش در آن مشغول کار است.

در کتاب دوست مادام مگره،پرونده شخصی مادام میگارت به بازرس پلیس فرانسه یک معمای به ظاهر حل نشدنی میدهد.یه صحاف به دلیل پیدا شدن دو دندان انسان در کارگاهش،مصنون به قتل میشود و دستگیر میشود.

و مایل ها دور تر مادام میگرت در نیمکت پارکی نشسته و درحال زدن گپی با کودکیست.او در انتظار رفتن به مطب یک دندانپزشک است که ناگهان مادر کودک ناپدید میشود.

ژرژ سیمون در کتاب دوست مادام مگره،با نثری مختص به خود این دو داستان را بهم مرتبط کرده که مخاطب با خواندن این دو داستان در ابتدا متوجه چنین ارتباطی نمیشود.

درباره ژرژ سیمنون
درباره ژرژ سیمنون
ژرژ سیمنون، زاده ی فوریه ۱۹۰۳ و درگذشته ی ۴ سپتامبر ۱۹۸۹، نویسنده ی بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به ۵۰۰ رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت کمیسر مگره یکی از سرشناس ترین کارآگاه های ادبیات پلیسی جهان است.ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود.ژرژ در سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه ی سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیت ها بود. تا پیش از ۱۹۱۸ به مشاغل مختلفی از جمله شاگردی در کتابفروشی پرداخت، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ترک تحصیل کرد و در نشریه ی گازت دو لیژ به عنوان خبرنگار مشغول کار شد.این شغل به او امکان داد با گروه های و طبقات مختلف مردم از جمله افرادی که در هتل های ارزان قیمت اقامت داشتند، وقتشان در نوشگاه ها سپری می شد و گهگاه گذارشان به ادره پلیس می افتاد سر و کار پیدا کند و با منش و رفتار آن ها به خوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفه اصلی اش شد بسیار به کار آمد. کار در گازت که روزنامه ای پرتیراژ و عامه پسند بود باعث شد تا مهارت های تندنویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را به خوبی فرا بگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفی اش با او ماند به نحوی که می توانست یک رمان کامل را تنها در سه ساعت بنویسد و آماده ی چاپ کند!سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده می زیست و در همین دوران بود که با آندره ژید نویسنده ی نامدار فرانسوی آشنایی یافت. در ۱۹۴۵ پس از آن که گشتاپو به یهودی بودن وی شک برد، از فرانسه اشغال شده گریخت و به آمریکا رفت. دوران اقامت در آمریکا از خلاقانه ترین ایام زندگی زندگانی پربار سیمنون بود. در ۱۹۵۵ بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید. در ۱۹۷۲ عملا داستان نویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامه ی خود پرداخت.خودکشی دخترش ماری ژو در ۱۹۷۸ باعث شد تا سال های پایانی عمر را در اندوه و تنهایی سپری کند. در ۱۹۸۴ به علت تومور مغزی مورد عمل جراحی قرار گرفت و ظاهرا بهبود یافت اما طی چند سال بعد وضع جسمانی اش به وخامت گرایید و در شب چهارم سپتامبر ۱۹۸۹ در شهر لوزان سوئیس، هنگامی که درخواب بود، از دنیا رفت.
قسمت هایی از کتاب دوست مادام مگره

اونا ماشین رو بیرون کشیدند؟ ـ امروز صبح. ماشین در واقع مارک کرایسلر و شکلاتی رنگه و پلاک اش مال منطقه جنوب شرقیه. تموم نشد، یه چیز دیگه ای هم هست. توی ماشین یه جسد هست. ـ جسد یه مرد؟ ـ جسد یه زن. خیلی تغییر شکل داده. اغلب لباس هاشو جریان آب کنده و برده. موهای سرش بلند و خاکستریه. ـ کنتس؟ ـ نمی دونم. اونا تازه این رو کشف کردن. جسد هنوز روی ساحل رودخونه ست، زیر یک پلاستیک و می پرسن چه کار باید بکنن. من بهشون گفتم فوری جواب شون رو می دم. چند دقیقه ای می شد که موئر رفته بود. او کسی بود که می توانست به درد سربازرس بخورد و شانس کمی بود که بتوانند او را در خانه اش بیابند. ـ می تونی دکتر پل رو خبر کنی؟ خود دکتر پل به تلفن جواب داد. - مشغول نیستید؟ کاری واسه امروز ندارید؟ خیلی مزاحم تون نمی شم اگر سر راه بیام دنبال تون و ببرم تون به لانیی؟ با کیف ابزارتون، آره. نه. چیز قشنگی نباید باشه. یه پیرزن که یه ماه می شه توی رودخونه مارن بوده. مگره به اطراف خودش نگاه کرد و دید که لاپوانت، با سرخ شدن، سرش را بر می گرداند. البته مرد جوان مشتاقانه آرزو می کرد رئیسش را همراهی کند...

مقالات مرتبط با کتاب دوست مادام مگره
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی

داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»

داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق
داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق

این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دوست مادام مگره" ثبت می‌کند