سرگذشتنامه اردوگاه اسیران بیرکه ناو،قتل عام یهودیان،1939-1945م
«دیگر از گاز خبری نبود. دیگر دهانه ی گشوده ای در کار نبود که بتوانند دقیقه به دقیقه ما را درون آن بیندازند. ما دختران بیرکنائو از بزرگ ترین مرکز قتل عام نجات پیدا کرده بودیم. دیگر دودکشی در کار نبود. نه کوره ی جسدسوزی، نه بوی جسدهایی که جزغاله می شد. برای همین بود که من، با این که مثل بید می لرزیدم، زیر چادرهایی که میان برف بر پا کرده بودیم آواز می خواندم.»ارزش خواندن داره این کتاب ،واقعا بی نظیر روایت شده
کتاب در واقع احساسات و درد و دل یک بازمانده اردوگاه بیرکناو با پدرش هست که در اردوگاههای نازی کشته میشه
روایتی خواندنی و تکان دهنده از آنچه بر سر یهودیان ساکن فرانسه آمد. در عین واقعیت به شکل رمان نوشته شده و دارای ارزش ادبی است.