کتاب شنبه ی گلوریا

Cuentos completos
کد کتاب : 37988
مترجم :
شابک : 978-9642093267
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 166
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب شنبه ی گلوریا اثر ماریو بندتی

«شنبه گلوریا» برای هر خواننده ای ضروری است. داستان های او موجوداتی بعید و پر از جادو و لطافت را به طور درخشان به تصویر می کشند. این نوشته از بهترین تلفیق های ممکن نسبت به دیگر آثار ادبی برخوردار است. همچنین فرصتی برای آغاز یک سفر بی پایان به همراه شخصیت های خارق العاده را نسیب شما می کند.
«شنبه گلوریا» توسط یکی از بهترین داستان نویسان نوشته شده است.
خواندن آثار بندیتی این توفیق را برای شما دارد که سفری را از جهان تخیل آغاز کنی. همانطور که در داستانهای کامل او نشان داده شده است ، جایی که داستان های عاشقانه ، سیاسی ، طنزآمیز و حتی غم انگیز ، یک سری آینه هستند که می توانیم زندگی خود را ببینیم. همه ما می توانیم یکدیگر را در شخصیت هایشان تشخیص دهیم.
ماریو بندیتی (اروگوئه ، پاسو د لوس توروس ، 14 سپتامبر 1920 - مونته ویدئو ، 17 مه 2009) در یک مدرسه آلمانی تحصیل کرد و زندگی خود را به عنوان یک طنز نویس ، فروشنده ، صندوقدار ، حسابدار ، کارمند عمومی و روزنامه نگار پیش برد. او نویسنده رمان ، داستان کوتاه ، شعر ، تئاتر و نقد ادبی بود. کارهای او از مجموعه ای بیش از هشتاد کتاب تشکیل شده است و استعداد او در سراسر جهان شناخته شده است.

در سال 1953 ، چه کسی از ما ، اولین رمان او به چاپ رسید ، اما این کتاب داستان Montevidean (1959) بود که تقدیس وی را به عنوان راوی مشخص کرد. بندیتی با رمان بعدی خود ، La trugua (1960) ، چهره ای بین المللی به دست آورد: این اثر بیش از صد و پنجاه نسخه داشت ، به نوزده زبان ترجمه و به سینما ، تئاتر ، رادیو و تلویزیون منتقل شد. به دلایل سیاسی ، نویسنده در سال 1973 کشور خود را ترک کرد ، و شروع به یک تبعید طولانی مدت دوازده ساله کرد که منجر به اقامت در آرژانتین ، پرو ، کوبا و اسپانیا شد

کتاب شنبه ی گلوریا

ماریو بندتی
ماریو اورلاندو هملت هاردی برنئو بندتی فاروگیا (Mario Orlando Hamlet Hardy Brenno Benedetti Farrugia) ‏ (۱۴ سپتامبر ۱۹۲۰ (میلادی) ـ ۱۷ مه ۲۰۰۹) روزنامه‌نگار، شاعر و نویسنده سرشناس اروگوئه ای بود. از او به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم یاد می‌شود.بندتی سال ۱۹۲۰ در یک خانواده مهاجر ایتالیایی در شهر پاسو دلوس توروس در اروگوئه به دنیا آمد. ۱۴ سالش بود که در یک مغازه مشغول به کار شد. از ۱۵ سالگی به خاطر سرودن شعر و نوشتن داستان وارد حلقه‌های ادب...
قسمت هایی از کتاب شنبه ی گلوریا (لذت متن)
رئیس، که در امور محرمانه ی اداری اندکی بی مبالات بود، وقتی پای این پنج نفر به میان می آمد، خدای احتیاط و محافظه کاری می شد. در این مواقع، گفت و گویش با ما چنان مختصر و مفید بود که آدم ناامید می شد. به تلفن جواب میدادیم، دکمه ی برقراری ارتباط دفتر رئیسی را میزدیم و مثلا میگفتیم: « سالگادو. او هم فقط میگفت : « وصل کنید» یا «بگو نیستم» ، یا بگو یک ساعت دیگر تماس بگیرد. گرچه میدانست می شود به ما اعتماد کرد، دریغ از یک کلمه شوخی با حرف بیشتر. ,. . .

از شما چه پنهان، من خیلی احساساتی ام. گاهی به همین خاطر خودم را سرزنش می کنم. به خود نهیب میزنم که در این دوره و زمانه باید به فکر خودت باشی، حسابگر باشی، اما فایده ندارد. میروم سینما و مینشینم پای یکی از آن فیلم های سوزناک مکزیکی درباره بچه یتیم ها و پیرمرد پیرزنهای بدبخت بیچاره. با این که شک ندارم سراسرش دروغ است، باز نمی توانم جلو بغضم را بگیرم