1. خانه
  2. /
  3. کتاب موسم آشفتگی

کتاب موسم آشفتگی

پیشنهاد ویژه
3.5 از 1 رأی

کتاب موسم آشفتگی

Mosem-e Ashoftegi
انتشارات: افراز
٪25
330000
247500
درباره شهریار عباسی
درباره شهریار عباسی
شهریار عباسی (زادهٔ ۱۳۴۹ در خرم‌آباد)، داستان‌نویس (رمان، مجموعه داستان و تک‌داستان بلند)، منتقد،‌ سردبیر مجله و مدرس کارگاه‌های داستان‌نویسی است.
شهریار عباسی را بیشتر با آثاری که دربارۀ دفاع مقدس نوشته است می‌شناسند. صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که آثار این نویسنده نگاه متفاوت و بدیعی نسبت به جنگ دارد و کلیشه‌های رایج را که حاصل سانسور و خودسانسوری است، به‌هم می‌زند. همین نگاه متفاوت باعث شده است تا واکنش‌های متفاوت و جنجال‌برانگیزی دربارۀ این نویسنده شاهد باشیم. از برگزیدگی و داوری جشنواره جایزۀ ادبی جلال آل‌احمد تا نامۀ برخی نویسندگان به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی علیه وی، حاکی از برداشت‌های بسیار متفاوت از این نویسنده دارد.
شهریار عباسی کودکی را در شهر خرم‌آباد گذرانید و تا پایان دورۀ متوسطه در همین شهر ماند. سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشگاه تهران در رشتۀ علوم‌سیاسی درس خواند. وی اکنون ساکن تهران است. شهریار عباسی کار را با تئاتر و تجربه شعر‌گفتن در نوجوانی شروع کرد.در جوانی چند داستان کوتاه نوشت که بعدها با نام «پیتزای برشته» منتشر شد. اولین رمان شهریار عباسی «التهاب» نام دارد که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. این رمان در یک فضای سورئالیستی نوشته شده است و دو داستان امروزی و اساطیری (برگرفته از شاهنامه فردوسی) به‌طور موازی در آن روایت شده است که به موضوع مرگ و ناآگاهی انسان می‌پردازد.
دسته بندی های کتاب موسم آشفتگی
قسمت هایی از کتاب موسم آشفتگی

زلزله ای مهیب در تهران رخ داده است.کسی که از عمق فاجعه آگاه نیست.همه حیرانند.گویی این روز وحشتناک در باور کسی نمی گنجد.هرکس حرفی می زند... -ای آقا!تا سرمون نیاد باور نمی کنیم. -بدبخت شدیم...یا امام زمان خودت رحم کن. -کی می دونه زلزله بود؟شاید موشکی چیزی خورده توی شهر! -دلت خوشه!موشک کجا بود.شهر داغون شده،تو میگی موشک زدن؟ -من که می گم بمب اتمی بود.زلزله اینجور صدایی نداره؟ راوی پزشک است.او هم حیران وسرگردان نمی داند چه کند وبه کجا برود؟مردم به کمک نیاز دارند،اما او سراسیمه بیمارستان را ترک می کند. می روم سمت بزرگراه.زخمی ها را می آورند.همه ی مسیرها پرشده از خون! از ذهنم می گذزد:خوب شد از شر لباسم خلاص شدم وگرنه اولین نفر یقه ام رو می گرفت نمی زاشت جایی بروم. موسم آشفتگی فرا رسیده است.ترس،دلهره،ویرانی و نیاز بر شهر سایه افکنده،ولی اینها عشق را نابود نمی کند.چه بر سر شهر خواهد آمد؟آیا راهی برای رهایی هست ؟

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب موسم آشفتگی" ثبت می‌کند