جنگ هنوز ادامه دارد! وقتی لم داده ای بر کاناپه زل زده ای به گوشه ی اتاق و پلک هات دور و نزدیک می شوند یا بی صدا قدم می زنی در هیاهوی خیابان ها هنوز هم ادامه دارد؛ با ترکش هایی گمشده که از پهلویت به ریه هات می روند. با گلوله هایی سالخورده که از زانویت به سوی انگشت هات در حرکتند جنگ، هنوز هم در تو ادامه دارد!