نمی دانم چقدر از پرومته شنیده و خوانده ای؟ همان که در اساطیر و افسانه های یونان به خدای آتش مشهور است. او خدایی از خدایان یونان بود، منتها خلاف آنان قلبش به شوق انسان ها می تپید؛ انسان هایی که به خشم زئوس، خدای خدایان، مبتلا و نور و روشنایی از آنان ستانده شده بود. تحمل چنین ستمی همواره بر پرومته گران می آمد تا این که روزی رنج انسان و زیستنش در ظلمت و سرما او را وادار ساخت علیه دیگر خدایان دست به قیام بزند. او آتش را که تنها مخصوص سرزمین خدایان بود، در نی ای پنهان می سازد و مخفیانه میان انسان ها می آورد و دنیای آنان را لبریز از روشنی و زیبایی و حیات و گرما می کند. آری، پرومته چنین برای انسان و رهایی او از جهل و تاریکی و ستم قیام می کند، تا خدایان بر او خشم گیرند و او را در کوهی زنجیر نمایند و کرکسی را مأمور سازند تا هر روز پاره ای از جگر او را به منقار بکشد. آری محبوبم. جهان امروز نیز سرشار از زئوس هایی است که زندگی را بر مردمان تنگ کرده و در تاریکی جهل فرو برده اند و در این میان علی پرومته ای است که مردمان در جستجوی اویند. او است که عدالت را همچون هم چون شراره ای از آتش حیات بخش برای انسان ها به ارمغان آورده، و به همین جرم، مغضوب خدایان ستم گری چون معاویه شده است.
سلام این رمان واقعا عالیه پیشنهاد میکنم بخونید
برای بار دوم که دارم این کتاب میخونم بسیار عالی پیشنهاد میکنم حتما بخونید
وقتی کتابهایی مثل این را میخوانم، هی بیشتر و بیشتر متوجه میشوم که رمان و ادبیات چه کارکرد خارقالعادهای دارند! میتوانند همه آن چیزهایی را که پیش از این هم میدانستی، برایت تبدیل به تصویر و احساس کنند. برایت روی روایتهای تاریخی صدا و حرکت و بو و رنگ میگذارند. تاریخ زنده میشود! جوری که انگار وسط صفین با مالک اشتر بودهای، در افتتاح کاخ سبز پشت سر معاویه بودهای، در ربذه شاهد آخرین نفسهای ابوذر بودهای... معجزه کلمات است این!
یک رمان جذاب از دوران حکومت امیرالمومنین و آنچه در فضای عمومی شام و کوفه میگذشت با درون مایهی عدالت خواهانه. به اندازهای خوب بود که تا صفحهی آخر زمین نگذاشتمش.
در حال حاضر در حال خواندن کتاب هستم . نیمی از آن را خواندم کتاب بسیار جذابی هست ، از حجم زیادش نباید ترسید بسیار خوش خوان است . با وجود قیمت بالایی که دارد از محبوبیت خاصی برخوردار است و جزء پرفروش هاست .
کتاب بسیار زیباییه! اما اگر کسی کتاب "نامیرا" رو خونده باشه در وهله اوله بنظرش میرسه که این کتاب همون نامیراست که 400 صفحه به حجمش اضافه شده. شاید حدود 100 صفحه به توصیف تکراری باغ و فواره و مهتاب و قصر و .... اختصاص پیدا کرده که بیشتر به درد فیلمنامه میخوره نه رمان و انسان رو از متن اصلی دور میکنه.