کتاب ابله

The Idiot
کد کتاب : 39100
مترجم :
شابک : 978-6229647776
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

نامزد دریافت جایزه ی پولیتزر سال 2018

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب ابله اثر الیف باتومان

کتاب «ابله» رمانی نوشته ی «الیف باتومان» است که اولین بار در سال 2017 چاپ شد. «سلین»، دختر مهاجرینی ترک، نخستین سال حضور خود در «هاروارد» را آغاز می کند. او با همکلاسی کاریزماتیک و صرب خود به نام «اسوتلانا» دوست می شود و تقریبا به شکی اتفاقی، مکاتبه ای را با دانشجویی مسن تر و مجار به نام «ایوان» شروع می کند. با هر ایمیلی که میان «سلین» و «ایوان» رد و بدل می شود، انگار معناهای جدید و اسرارآمیزی میان نوشته های آن ها پدید می آید. در پایان سال تحصیلی، «ایوان» به بوداپست می رود و «سلین» نیز راهی مناطق روستایی مجارستان می شود تا در یک برنامه ی تحصیلی متعلق به یکی از دوستان «ایوان»، به تدریس زبان انگلیسی بپردازد. او در طول راه، دو هفته را در پاریس در کنار «اسوتلانا» می گذراند. تابستان «سلین» در اروپا، با تمام شنیده هایش در مورد تجارب معمول دانشجویان آمریکایی، و حتی همه ی افراد دیگر، متفاوت است.

کتاب ابله

الیف باتومان
«الیف باتومان»، زاده ی سال 1977، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی است. او تا کنون دو کتاب خلق کرده است: شرح حالی به نام «تسخیر شدگان»، و رمانی به نام «ابله» که در سال 2018 نامزد نهایی جایزه ی «پولیتزر برای داستان» شد. «باتومان» عضو تحریریه ی مجله ی «نیویورکر» است.
نکوداشت های کتاب ابله
A novel about not just discovering but inventing oneself.
رمانی درباره ی نه فقط کشف، بلکه خلق خویشتن.
Barnes & Noble

It will make you crave more books by Batuman.
این اثر باعث می شود کتاب های بیشتری از «باتومان» بخواهید.
Vanity Fair

It brims with provocative ideas about language, literature and culture.
مملو از ایده های برانگیزاننده درباره ی زبان، ادبیات و فرهنگ.
Associated Press

قسمت هایی از کتاب ابله (لذت متن)
آنقدر درگیر داستان «نینا» بودم که اول کلاس بعدی را از دست دادم: سمیناری درباره ی جنبش آوانگارد اسپانیا. همین که استاد، نواری توی دستگاه پخش گذاشت، یک صندلی پیدا کردم و نشستم. تصویری پخش شد از ابری که ماه را دو نیم می کرد و لحظه ای بعد، تیغی که مردمک زنی را نصف می کرد. استاد فیلم را نگه داشت و چراغ ها را روشن کرد. فکر کردم فقط با نگاه کردن به صورت خراب و چروکش می شود فهمید که آمریکایی نیست.

استاد گفت: «این مشکل بونوئله. دقیقا چرا ماه رو بهمون نشون میده، بعدش هم یه چشم؟ دو تصویر نامربوط. چرا این ها رو کنار هم میذاره؟» به همه جای اتاق نگاه کرد. کسی چیزی نگفت. گفت: «دقیقا. هیچ جوابی وجود نداره، چون این سورئالیسمه. میتونیم تفسیرهای زیادی ارائه بدیم، ولی هیچ چیز رو نمیتونیم ثابت کنیم و هیچ وقت به جوابی نمیرسیم.»

به آدم های پشت میزها نگاه کردم. بقیه ی دانشجوها یا به نشانه ی تأیید سر تکان می دادند یا یادداشت برمی داشتند. انگار به نظر هیچکس دیگری افتضاح یا خجالت آور نبود که یک استاد ادبیات جلوی کلاس ایستاده بود و می گفت تفسیر به کلی بی فایده است.