کتاب فن گرل

Fangirl
کد کتاب : 1347
مترجم :
شابک : 978-600-8537-25-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 556
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

پرفروش های نیویورک تایمز

معرفی کتاب فن گرل اثر رینبو راول

کتاب فن گرل، رمانی نوشته ی رینبو راول است که اولین بار در سال 2013 وارد بازار نشر شد. کت، طرفدار سایمون اسنو است. خب البته باید گفت کل دنیا طرفدار سایمون اسنو است اما طرفداری از این نویسنده، تمام زندگی کت به حساب می آید. او و خواهر دوقلویش، رِن، از زمان کودکی در دنیای پرتخیل کتاب های سایمون اسنو زندگی می کرده اند و همین کتاب ها بودند که به این دو دختر کمک کردند تا با غم رفتن مادرشان بهتر بتوانند کنار بیایند. رِن با گذشت زمان و با بزرگتر شدن، از این دنیای طرفداری فاصله می گیرد اما کت نمی تواند و البته نمی خواهد این جهان جذاب را فراموش کند. حالا که این دو خواهر به کالج می روند، رِن به کت گفته که نمی خواهد با او هم اتاق باشد. کت حالا خود را تنها در دنیایی کاملاً ناآشنا احساس می کند. آیا کت می تواند بدون کمک رِن از پس خود برآید؟ آیا او برای شروع زندگی مستقل خود آماده است؟ و اگر زندگی مستقل به معنی رها کردن طرفداری از سایمون اسنو باشد، آیا کت اصلاً می خواهد این کار را انجام دهد؟

کتاب فن گرل

رینبو راول
رینبو راول، زاده ی 24 فوریه ی 1973، نویسنده ی آمریکایی رمان های نوجوان و بزرگسال است. راول بین سال های 1995 تا 2012، ستون نویس و مسئول تبلیغات روزنامه ی اوماها ورلد-هرالد بود. او پس از ترک این شغل، به استخدام شرکتی تبلیغاتی درآمد و همزمان، نوشتن اولین رمانش را آغاز کرد. او در همین حین، صاحب فرزند شد و به مدت دو سال کار بر روی این رمان را متوقف کرد.این نویسنده تا امروز توانسته آثار قابل ملاحظه ای را به مخاطبانش معرفی کند. «اتچمنت»، «النور و پارک»، «طرفداری»، «تلفن ثابت» و «چیزی که عشق واقعی به...
نکوداشت های کتاب فن گرل
A tale of family and first love.
داستانی درباره ی خانواده و اولین عشق.
Goodreads

With humor, heart and more than a few surprises.
با شوخ طبعی، احساس و چندین و چند غافلگیری.
The New York Times Book Review

Absolutely captivating.
کاملا مسحورکننده.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب فن گرل (لذت متن)
به هیچکس اعتماد ندارم. و هرچی بیشتر یه آدم واسم مهم می شه، بیشتر مطمئن می شم که اون آدم یه روز ازم خسته می شه و می ره.

چطور می تونی اینترنت رو دوست نداشته باشی؟ مثل اینه که بگی: من چیزای راحت و ساده رو دوست ندارم؛ دوست ندارم به همه ی اکتشافات ثبت شده ی بشریت با یه اشاره ی انگشت دسترسی داشته باشم. روشنایی رو دوست ندارم. دانش رو هم همینطور.

هیچ قت نمی تونی پسری رو پیدا کنی که دقیقا شبیه خودت باشه؛ قبل از هر چیز دیگه ای چون اون پسر هیچ وقت از اتاقش توی خوابگاه بیرون نمی آد.