«خاکستان» رمانی است به قلم مارک هلاسکو، نویسنده و فیلمنامهنویس لهستانی. داستان روایت فرانچیشک کوالسکی عضو وفادار حزب کمونیست است. او که مردی بسیار معقول و محترم است و در حزب از سوی تمامی اعضا تحسین میشود، شبی در راه بازگشت از دیدار رفیقی قدیمی کمی مست میشود و در خیابان آوازی پرشور و میهنپرستانه سر میدهد. پلیس جلوی او را میگیرد و به سوال و جواب میکشاندنش. کوالسکی که از همهی این قضایا عصبی شده از کوره در میرود و همین میشود که پلیس او را بازداشت میکند و او شب را در سلولی سر میکند. پس از اینکه آزاد میشود، سر این ماجرا اخراح میشود و از سوی همحزبیها و حتی خانوادهی خود طرد میشود.
هلاسکو در این رمان شخصیتی میآفریند که بیشباهت به خودش نیست. کوالسکی منزوی و مطرود که کسی نمیپذیردش و کسی بر تردیدهایش اهمیتی نمیدهد. هلاسکو دنیایی میآفریند که در آن شخصیتها همگی بهشدت به حاشیه رانده شدهاند و پوچی ناشناختهای بر زندگیشان رخت افکنده است. شخصیتها در رمان خاکستان بهدنبال دستاویزی هستند تا گم نشوند؛ تا خود را در هیاهوی زندگیشان از دست ندهند. کوالسکی هیچ از خاطرات شب بازداشت شدنش به یاد ندارد ولی معتقد است حین مستی حرفهایی زده که نباید و این چنین به حزب بیحرمتی و توهین کرده است. او با استیصال دنبال همقطارهای قدیمیاش میرود تا ایمانش را باز یابد. تا شاید یکی از آنها جملهای بگوید و او را از سردرگمی برهاند. بالاخره او زمانی جزو پرشورترین اعضای حزب بود و سخنرانیها و فعالیتهایش حسادت همه را برمیانگیخت.
کتاب خاکستان