«اولین کار این است که همه دندان هایت را بکشیم. دندان اغلب سرمنشاء بیماری های عفونی است و برای کاهش احتمال خطر باید هزینه داد. در این ضمن دوش آب سرد را هم شروع می کنیم. آب سرد درمان فوق العاده ای برای بیماری است.» لم وقتی معنای گفته های رئیس زندان را بی کم و کاست درک کرد، فریاد زد: «ولی من بی گناهم. بیمار نیستم و هیچ وقت به عمرم دندانم در نگرفته.» اقای پردی اعتراض جوانک بینوا را با تکان دادن سرسری دست رد کرد. گفت: «از نظر من بیمار هرگز گناهکار نیست. تو فقط مریضی، مثل همه جانی ها. اما از بابت دلیل دیگرت؛ لطفا یادت باشد که یک مثقال پیشگیری به ده خروار درمان می ارزد. این که تو هیچ وقت دندان درد نداشتی دلیل نمی شود در آینده هم نداشته باشی.» لم جز غر زدن کار دیگری از دستش ساخته نبود.