کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان

Familiarity of Iranians with Greek theater
از آغاز تا پایان عصر قاجار و مجلس الکترا از تماشاخانه ی سوفوکل
کد کتاب : 40684
شابک : 978-6008211723
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 272
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان اثر نیایش پورحسن

کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان (از آغاز تا پایان عصر قاجار) - جلد پنجم نوشته نیایش پورحسن، از مجموعه سیری در تاریکی های نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار، به تاریخ و نقد نمایشنامه های تراژدی یونانی و نمایشنامه های فارسی در عصر قاجار می پردازد. همچنین نمایشنامه الکترا اثر سوفوکل را تحلیل و بررسی می کند.

سرگذشت «الکتر» قهرمان افسانه ای و اساطیری یونان باستان برای اهالی ادبیات و نمایش و هنر، موضوعی ناشناخته نیست. از «آشیل» و «سوفوکل» و «اوریپید» و «سیسرو» در دنیای درام یونان و روم باستان گرفته تا به امروز که آثاری از سوی نویسندگان و کارگردانان معاصر نظیر: «جادا آلبرتز» و «آن لوئیز سارکس» و ... پدید آمده، به این شخصیت برجسته زن دراماتیک از زوایای مختلف پرداخته شده است.

در یکی دو قرن اخیر نیز این موضوع نه تنها دستمایه تئوری های روان شناسی بزرگانی همچون «فروید» گردیده که مبحث «عقدۀ الکترا» را بر اساس آن مطرح نموده اند، بلکه زمینه ساز اقتباس و الگوبرداری های فراوانی نیز شده که حتی در نمایشنامه های کاملا معاصر و پست مدرنی همچون «هملت ماشین» اثر «هاینر مولر» هم از وی سخن به میان رفته است.

در ادبیات نمایشی ایران این اثر به مراتب نسبت به سایر نقاط دنیا کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اما جالب توجه است که این کم توجهی نه تنها شامل حال ترجمۀ آثار متعدد از داستان «الکتر» شده، بلکه از آثار و ترجمه های قدیمی نیز که سابقا در ادبیات نمایشی ایران پدید آمده هم غفلت شده است.

کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان

نیایش پورحسن
نیایش پورحسن در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد و از کودکی آثار نویسندگان مطرح جهان همچون برشت و شکسپیر را مطالعه کرده است. وی مدرک تحصیلی کارشناسی مرمت و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دارد و سال‌هاست در حوزه تئاتر و ادبیات نمایشی به تحقیق و مطالعه می‌پردازد.از آثار او می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:۱- آشنایی ایرانیان با تئاتر و تماشاخانه‌های اتریش در عصر قاجار و آتش‌سوزی تماشاخانه "رینگ" وین به روایت اسناد و مدارک عصر ناصری۲- تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ...
دسته بندی های کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان
قسمت هایی از کتاب تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان (لذت متن)
ادیپ به شهر طبه می رسد. اتفاقا آن وقت عفریت یا جانوری موسوم به اسفنکس (Sphinx) که سر و سینه چون دختران جوان و بدنی چون شیر و بال هائی چون عقاب و چنگالی قوی تر از باز شکاری دارد بر در دروازۀ شهر نشسته و هرکه از آنجا عبور می نماید از او یک معمّای لاینحلی سوال می کند و هر عابری که حلّ معمّا را نتواند و جواب او را باز نگوید اسفنکس برجسته، او را پاره پاره می نماید. و کرئون (Creon) پادشاه طبه اعلان کرده، وعده نموده است که هر کس شهر را از چنان مجاور خطرناکی خلاصی بخشد همانا خواهر خود ژکاسط (Jocaste) را که بیوۀ لائیس (Laios) که پادشاه سابق است به شرط زناشوئی به وی خواهد داد و او و تاج و تخت و سلطنت طبه را نیز به او تفویض خواهد نمود.

ادیپ همّت بر این کار می گمارد و چون به نزدیک اسفنکس رسید از ادیپ سوال نمود: کدام است آن حیوانی که در صبح با چهارپا راه می رود و در وسط روز با دو پا و در آخر روز با سه پا. ادیپ جواب می دهد که آن انسان است که در عهد طفولیت با چهار دست و پای خود را به زمین می کشد و حرکت می نماید و در اواسط زندگی راست بر روی دو پا حرکت می کند و چون پیر شد و به شام زندگانی رسید عصا اختیار کرده، پاهای بی قوت خود را بر آن تکیه می دهد. آن عفریت مغلوب شده خود را از فراز سنگ ها پرت می نماید و هلاک می شود. آن گاه ادیپ، ژکاسط را ازدواج می کند و پادشاه طبه می شود. علیهذا قاتل پدر و شوهر مادر، و برادر فرزندان خویش واقع می شود زیرا که پیر کوهسار بئوثی لائیوس پدر او بود.

چون یونانیان در این دار فنا گاهی می دیدند بدی بر خوبی و گناه بر بی گناهی غلبه می نماید و اعمال زشت فایق می شوند و دلیل آن را نمی توانستند به دست بیاورند، لاجرم در متخیلیه خود راهی و سببی برای آن درست کرده گفتند وسطن (یعنی قضا) ربّ النوعی است بالاتر از همۀ ربّ النوع ها و حکم او حتمی الوقوع است. اگرچه خود آن حکم ناحق و ظالمانه باشد و وسطن را فاطالیطه (Fatalite) یعنی بخت و سرنوشت نیز می نامیدند و به اعتقاد ایشان ادیپ تا این وقت در دست این ربّ النوع کور و مبرم آلتی بی گناه بوده و اینک اسیر بند و بازیچۀ قهر او خواهد گشت.