روایتی جالب و خواندنی که از زبان پسری نوجوان بیان می شود، پسری چهارده، پانزده ساله که آرزوی حضور در تیم ملی فوتبال را دارد و همین روزها قرار است با دو دوستش یعنی رسول و آرش در مسابقات محلی فوتبال برای به دست آوردن جایزه پنجاه هزار تومانی رقابت کنند. داستان از اواسط دهه هشتاد آغاز می شود و ماجراهای گوناگونی را از زبان پسر به تصویر می کشد، ماجراهایی متناسب با حال و هوای نوجوانی و آن دوران و گاه ماجراهای دیگری که از زبان شخصیت های در ارتباط با او شرح داده می شوند.
کتاب پسری بی نام در روزگار نارنجی