کتاب شیخ بی خانقاه

Sheykh Bi Khanghah
کد کتاب : 41046
شابک : 978-9648978025
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب شیخ بی خانقاه اثر عطاءالله مهاجرانی

"شیخ بی خانقاه" به قلم "سید عطاءالله مهاجرانی"، مجموعه‌ای است که شامل بیست و دو حکایت یا گفت و شنود با حاج آخوند می‌باشد. "شیخ بی خانقاه" روایت حیات و منش حاج آخوند و نحوه تعامل او با انسان‌ها، موضوعات، حیوانات و محیط زیست را در برمی‌گیرد. حکایت‌ها، یا به قولی داستان‌های کوتاه، ترکیبی از حقیقت و خیال هستند. این دو رشته، همچون طرح و نقشی که در کاشی‌های معرق و اسلیمی‌ها دیده می‌شود، چنان در هم آمیخته شده‌اند که "سید عطاءالله مهاجرانی"، به‌عنوان نویسنده نیز گهگاه متحیر می‌شود که کدام واقعه رخ داده و در درازمدتی که پنج دهه عمر آدمی را شامل می‎شود، کدام اتفاق خیالی است و در پستوی ذهن شکل گرفته است.
خوانندگان با مطالعه‌ی کتاب "شیخ بی خانقاه"، حاج آخوند را که از شخصیتی مهربان و جذاب برخوردار بود و صفای روح و آراستگی و پیراستگی در صدا و رفتار و قیافه و اشک و لبخندش دیده می‌شد، خواهند شناخت. شخصیت‌های مذهبی، روشنفکری، حوزوی، فرهنگی و روزنامه‌نگاری، "سید عطاءالله مهاجرانی"، را به دلیل نگارش این اثر زیبا و خواندنی ستایش کرده‌اند و مطالب آن را جذاب و خیره‌کننده یافته‎اند.
مخاطبین کتاب "شیخ بی خانقاه"، محیط فکری جدید و فرصتی کم‌نظیر برای آشنایی با یک شخصیت بزرگ را خواهند یافت که خوانندگان را شیفته خود خواهد کرد و در لا به لای خاطراتی که نویسنده زیر و رو کرده تا هر چه از "حاج آخوند" می‌داند را به یاد بیاورد، داستان‌هایی را از گفتار و کردار وی می‌خوانند که به طور جدی ذهنیت و افکار آنان را دگرگون خواهد ساخت. کتاب "شیخ بی خانقاه" به قلم "سید عطاءالله مهاجرانی"، اثری است که در دویست و هشتاد صفحه به همت نشر امید ایرانیان به انتشار رسیده است.

کتاب شیخ بی خانقاه

عطاءالله مهاجرانی
سید عطاءالله مهاجرانی (زادهٔ ۱۳۳۳ اراک) نویسنده و سیاست‌مدار ایرانی است. وی نمایندهٔ شیراز در دوره اول مجلس شورای اسلامی، معاون پارلمانی نخست‌وزیر در دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، عضو شورای سیاستگذاری صدا و سیما و همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دورهٔ اول ریاست‌جمهوری محمد خاتمی بود. او همچنین عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بود و هم‌اکنون در بریتانیا سکونت دارد.
قسمت هایی از کتاب شیخ بی خانقاه (لذت متن)
ماه رمضان بود. بعد از نماز عصر و پیش از تعقیب نماز و دعا و نیایش، حاج آخوند از جای برخاست. به لبه منبر تکیه داد. با بال عمامه که روی شانه اش افتاده بود و با نسیم می لرزید، پیشانی اش را خشک کرد و گفت: امروز شنیدم یکی از اهالی مارون، دست تنگ بوده، در این ماه رمضان، ماهی که همگی مهمان خداوندیم، به زحمت افتاده و از فرد دیگری قرض خواسته. من خیلی سختم شد. چرا باید ما مردم مارون آنقدر از حال و روز یکدیگر، از حال و روز همسایه مان بی خبر بمانیم که مجبور شود به زبان بیاورد و تقاضای قرض کند؟ می دانید فردی که ناگزیر می شود نیاز خود را به زبان بیاورد، چه فشار خرد کننده ای را تحمل می کند؟ اگر سنگ آسیا هم بر قلبش بگردد، آسان تر است. دیواری بر سرش آوار شود، آسان تر است. نگذاریم بنده عزیز خداوند شرمنده شود. ما باید باخبر باشیم. کریم باشیم. این نمازی که می خوانیم، روزه ای که می گیریم، زیارت و دعا و حج و خمس و زکات، اساسش این بوده و هست که نسبت به هم مهربان باشیم. مهربانی در کلام خلاصه نمی شود. مثل آن فردی نباشیم، که مولوی داستانش را در دفتر پنجم مثنوی روایت کرده است. اعرابی که سگ او از گرسنگی می مرد و انبان او پر از نان بود و بر سگ نوحه می کرد و می گریست و بر سر و رو می زد و دریغش می آمد لقمه ای از انبان نان به سگ بدهد. توی بیابان برای سگ مرده اش زار می زد. گفتند، چرا مرد؟ گفت، از گرسنگی. گفتند، تو که انبان نان همراهت بود، چرا به سگ ندادی؟ گفت: تا بخواهید برایش گریه می کنم، اما نان نمی دهم! می دانید آن پرسشگر به اعرابی که سگ با وفایش، به قول مولوی از جوع الکلب، از گرسنگی مرد، چه گفت؟ گفت خاکت بر سر ای پر باد مشک