خانه ی بزرگ و زیبا واقع در قسمتهای اعیان نشین و بی سر و صدای منطقه در سکوتی وهم انگیز رفته بود و شاید نه قطعا برای اولین بار بود که دخترک این چنین هراسان در اتاقی که به او اختصاص داده شده بود روی تخت دو نفره ی شکیل پوشیده از روتختی بسیار زیبا و ابریشمی نشسته و زانوها را در بغل گرفته و وحشت زده چشمانش را دور اتاق می چرخاند . همه چیز همه آن چیزهایی که طی این چند روز برایش دلنشین بود و نظرش را جلب کرده بود حالا باعث هراس و وحشتش شده بود .