دورم را یک مشت آدم زبان نفهم فرا گرفته و خودم را در راس آنها ایستاده ام. زمانی که قبول کردم همسر عارف باشم کمی خودخواهی به خرج دادم. از حرف و حدیث مردم خسته شده بودم و دلم نمی خواست ازدواج کنم و خواسته همسرم را برآورده کنم. پس از دید دلسای خودخواه دورنم انتخاب درست عارف بود که همسر سبک مغزش هم این مورد را پذیرفته بود. به خودم می گویم قبول کن دلسا که تک بعدی به این قضیه نگاه کردی و در برابر نصیحت امثال نغمه و رحمتی کر و کور شده بودی.
خانم دل ارا من چند تا از کتابهایتان را خوندم واقعا لذت بردم نوشته تان خیلی روان و شیوا بود و خواننده را بدنبال خودش میکشید. امیدوارم موفق باشید