کتاب کتاب کوچک عشق و فرزانگی

The little book of life's wisdom‬.
کد کتاب : 4235
مترجم : بهمن رحیمی
مسعود خالقی راد
شابک : 9789647259095
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 88
سال انتشار شمسی : 1384
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب کوچک عشق و فرزانگی اثر جبران خلیل جبران

"کتاب کوچک عشق و فرزانگی" اثری از جبران خلیل جبران می باشد. در توضیح پشت جلد آمده است:
عشق و فرزانگی، کتابی که بزرگترین مفاهیم زندگی را در کوچکترین واژه ها بیان می کند، و بر تمامی عرصه ها می تازد، عشق، زندگی،خرد، ادراک، طبیعت، هنر، زیبایی، مرگ، آزادی و خداوند.
میلیون ها انسان در سراسر جهان از الفاظ حکیمانه خلیل جبران، الهام گرفته و به روشن بینی رسیده اند. جبران یکی از فیلسوفان بزرگ قرن اخیر و نویستده کتاب پرفروش پیامبر است، که نوشته هایش، قلب و روح مردم زیادی را در بسیاری از کشور ها و نسل ها لمس کرده است. "کتاب کوچک عشق و فرزانگی" مجموعه ای بی نظیر از افکار و مراقبه های جبران بوده، که ارائه دهنده بینش و راهنمایی معنوی به مخاطبان است. "کتاب کوچک عشق و فرزانگی" منبعی مهم و الهام بخش برای آسایش هر کسی است که درگیر فشارهای زندگی مدرن است.

کتاب کتاب کوچک عشق و فرزانگی

جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران (۶ ژانویه ۱۸۸۳ - ۱۰ آوریل ۱۹۳۱) زاده بشرّی لبنان از نویسندگان لبنانی-آمریکایی و خالق کتاب"پیامبر" است.او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانواده ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیه ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که کامله نام داشت.جبران دانشگاه را در سال ۱۹۰۲ تمام کرد. زبان های عربی و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود. در این هنگام رابطه اش با پدرش قطع شد و از او جدا شد و زندگی محقر و...
نکوداشت های کتاب کوچک عشق و فرزانگی
A little book to dip into with a wise thought on every page.
کتاب کوچکی است که در هر صفحه آن یک فکر خردمندانه وجود دارد.
Goodreads Review

قسمت هایی از کتاب کوچک عشق و فرزانگی (لذت متن)
سکوت یکی از اسرار عشق است . در زندگی مشترک، به یکدیگر عشق بورزید ولی از آن زنجیر اسارت نسازید و اجازه دهید تا عشق، همچون دریائی مواج، ساحل روح شما را به هم پیوند دهد. انسان به عبث می کوشد تا زندگی را در بیرون از وجود خویش بیابد، غافل از آنکه، هرچه را می جوید، درون اوست . عشق محدود، تنها به تصاحب معشوق می اندیشد و عشق بی انتها، فقط خود را طلب می کند. عشق یگانه گلی است که بی نیاز از فصول می روید و غنچه می دهد . کهنسالی، مانند برف گسترده بر زمین است که باید با نور آگاهی و حقیقت، دانه های پنهان در زیر خود را حرارت دهد و با نگهداری، آن ها را بارور سازد... در زندگی مشترک، قلب هایتان را به یکدیگر ببخشید اما نه برای نگاه داشتن. زیرا تنها دست زندگی، نگهدارنده ی قلب های شماست. و در کنار یکدیگر بایستید اما نه نزدیک به هم، همچون ستونهای معبد که از هم جدا هستند و مانند درختان بلوط و سرو که در کنار هم - و نه در سایه یکدیگر - رشد می کنند و بارور می شوند .

عشق، خواسته ای دیگر ندارد جز تبلور خویش. بگذارید که در دوستی و محبت، منظوری خاص نباشد. تنها روح دوستی را عمق ببخشید . عشق، آن شراب مقدسی است که خدایان از قلب خود می گیرند و درون قلب انسانها می ریزند . آن هنگام که عشق شما را می خواند، از آن پیروی کنید. هر چند که راه عشق سخت و پر فراز و نشیب باشد. عشق، زائیده ی کشش و تمایل روح است و اگر در لحظه ی اول زائیده نشود، در طی سال ها یا حتی نسل ها نیز حاصل نخواهد شد. عشق معرفتی ملکوتی است که به انسان، توانائی دیدن آنچه خدایان می بینند را می دهد. آهنگ صدا، دل انگیز است ولی طنین قلب، ندائی ناب و بی آلایش است از بهشت. عشق جز خود، نه چیزی می دهد و نه می گیرد. نه مالک کسی است و نه مایملک آن، عشق تنها برای عشق کافیست.