1. خانه
  2. /
  3. کتاب کوچک عشق و فرزانگی

کتاب کوچک عشق و فرزانگی

4.5 از 1 رأی

کتاب کوچک عشق و فرزانگی

The little book of life's wisdom‬.
مترجم:
انتشارات: شادان
٪15
37000
31450
معرفی کتاب کوچک عشق و فرزانگی
"کتاب کوچک عشق و فرزانگی" اثری از جبران خلیل جبران می باشد. در توضیح پشت جلد آمده است:
عشق و فرزانگی، کتابی که بزرگترین مفاهیم زندگی را در کوچکترین واژه ها بیان می کند، و بر تمامی عرصه ها می تازد، عشق، زندگی،خرد، ادراک، طبیعت، هنر، زیبایی، مرگ، آزادی و خداوند.
میلیون ها انسان در سراسر جهان از الفاظ حکیمانه خلیل جبران، الهام گرفته و به روشن بینی رسیده اند. جبران یکی از فیلسوفان بزرگ قرن اخیر و نویستده کتاب پرفروش پیامبر است، که نوشته هایش، قلب و روح مردم زیادی را در بسیاری از کشور ها و نسل ها لمس کرده است. "کتاب کوچک عشق و فرزانگی" مجموعه ای بی نظیر از افکار و مراقبه های جبران بوده، که ارائه دهنده بینش و راهنمایی معنوی به مخاطبان است. "کتاب کوچک عشق و فرزانگی" منبعی مهم و الهام بخش برای آسایش هر کسی است که درگیر فشارهای زندگی مدرن است.
درباره جبران خلیل جبران
درباره جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران (۶ ژانویه ۱۸۸۳ - ۱۰ آوریل ۱۹۳۱) زاده بشرّی لبنان از نویسندگان لبنانی-آمریکایی و خالق کتاب"پیامبر" است.او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانواده ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیه ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که کامله نام داشت.جبران دانشگاه را در سال ۱۹۰۲ تمام کرد. زبان های عربی و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود. در این هنگام رابطه اش با پدرش قطع شد و از او جدا شد و زندگی محقر و فقیرانه ای را از سر گرفت. در همان هنگام شنید که برادر ناتنی اش سل گرفته، خواهرش سلطانه مشکل روده ای دارد و مادرش گرفتار سرطان است. با شنیدن خبر بیماری هولناک سلطانه، جبران در ماه مارس ۱۹۰۲ لبنان را ترک کرد. اما دیر رسید و سلطانه در چهارده سالگی درگذشته بود. در همان سال، پیتر به بیماری سل و مادرش به سرطان درگذشتند.خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره وارد آمریکا شد و تا مرگش در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.
نکوداشت های کتاب کوچک عشق و فرزانگی

کتاب کوچکی است که در هر صفحه آن یک فکر خردمندانه وجود دارد.

Goodreads Review
قسمت هایی از کتاب کوچک عشق و فرزانگی

سکوت یکی از اسرار عشق است . در زندگی مشترک، به یکدیگر عشق بورزید ولی از آن زنجیر اسارت نسازید و اجازه دهید تا عشق، همچون دریائی مواج، ساحل روح شما را به هم پیوند دهد. انسان به عبث می کوشد تا زندگی را در بیرون از وجود خویش بیابد، غافل از آنکه، هرچه را می جوید، درون اوست . عشق محدود، تنها به تصاحب معشوق می اندیشد و عشق بی انتها، فقط خود را طلب می کند. عشق یگانه گلی است که بی نیاز از فصول می روید و غنچه می دهد . کهنسالی، مانند برف گسترده بر زمین است که باید با نور آگاهی و حقیقت، دانه های پنهان در زیر خود را حرارت دهد و با نگهداری، آن ها را بارور سازد... در زندگی مشترک، قلب هایتان را به یکدیگر ببخشید اما نه برای نگاه داشتن. زیرا تنها دست زندگی، نگهدارنده ی قلب های شماست. و در کنار یکدیگر بایستید اما نه نزدیک به هم، همچون ستونهای معبد که از هم جدا هستند و مانند درختان بلوط و سرو که در کنار هم - و نه در سایه یکدیگر - رشد می کنند و بارور می شوند .

عشق، خواسته ای دیگر ندارد جز تبلور خویش. بگذارید که در دوستی و محبت، منظوری خاص نباشد. تنها روح دوستی را عمق ببخشید . عشق، آن شراب مقدسی است که خدایان از قلب خود می گیرند و درون قلب انسانها می ریزند . آن هنگام که عشق شما را می خواند، از آن پیروی کنید. هر چند که راه عشق سخت و پر فراز و نشیب باشد. عشق، زائیده ی کشش و تمایل روح است و اگر در لحظه ی اول زائیده نشود، در طی سال ها یا حتی نسل ها نیز حاصل نخواهد شد. عشق معرفتی ملکوتی است که به انسان، توانائی دیدن آنچه خدایان می بینند را می دهد. آهنگ صدا، دل انگیز است ولی طنین قلب، ندائی ناب و بی آلایش است از بهشت. عشق جز خود، نه چیزی می دهد و نه می گیرد. نه مالک کسی است و نه مایملک آن، عشق تنها برای عشق کافیست.

مقالات مرتبط با کتاب کوچک عشق و فرزانگی
«جبران خلیل جبران»: صدای سخن عشق
«جبران خلیل جبران»: صدای سخن عشق
ادامه مقاله
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

نظر کاربران در مورد "کتاب کوچک عشق و فرزانگی"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

در واقع ۲/۵ ستاره. آثار دلپذیرتری از جبران خلیل جبران خونده بودم...به همین خاطر توقع بیشتری داشتم... جایی از کتاب نوشته بود: "شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر کشید و یا مرا به زندانی تاریک بیفکنید، ولی نمی‌توانید افکار آزاد مرا به اسارت درآورید..."

1401/06/19 | توسطنسترن معصومی
0
|