«پارک شهر» رمانی نوشتهی هانیه سلطانپور است که میتوان آن را در ردهی رمانهای اجتماعی قرار داد. نویسنده سعی دارد در دل داستانش با سرک کشیدن به گوشه و کنار شهر تهران و مکانهای متعدد، داستانی رئالیستی را روایت و خواننده را با خود همراه کند. داستان به شکل اول شخص با لحنی سرد و بیاحساس روایت میشود. با شروع رمان به نظر میرسد آیدین مرادخانی قهرمان رمان به پایان خط رسیده است. فضای سرد، سردخانه و پزشک قانونی و بهشت زهرا همه بوی مرگ و نیستی میدهند. پزشک قانونی محل کار آیدین است. او با طی مسیری دشوار دائم فرو رفته تا به اینجا رسیده است. روایت در زمان حال آغاز میشود و با رفت و برگشت به زمان گذشته و حال روند حرکت قهرمان را نشان میدهد. روایت ساختاری دورانی دارد؛ داستان با مرگ مادر آیدین آغاز میشود؛ با غسالخانه و با سردخانه به پایان میرسد. آیدین دانشجوی موسیقی بوده است. داستان با روایت زندگی او و تغییر و تحولاتی که در زندگیش رخ داده، نشان میدهد که آیدین چگونه به اینجا رسیده است. او نماد روشنفکری آرمانخواه است که رویاهایی در سر داشته است و در پناه امن هنر و موسیقی روزگار میگذرانده اما اکنون نه تنها رویایی در سر ندارد بلکه با مرگ و مردگان سر و کار دارد. شخصیت اصلی رمان از سوی اطرافیانش درک نمیشود. در اجتماع هم جایی ندارد. پدری دیکتاتور اولین مانع برای حرکت قهرمان داستان در جهت علایقش است. او اولین سیلی را از پدرش میخورد و بعد از مدیر کارخانهی سیگارسازی که آنجا مشغول به کار است. آدمها و محیط اطرافش او را درک نمیکنند و نمیپذیرند. دانشگاه و سردخانه دو مکانی هستند که انگار در مقابل هم ایستادهاند. او که قرار بوده است خلاق باشد و خلق کند، حالا در موقعیتی قرار گرفته که با مرگ و نیستی سرو کار دارد. نویسنده با روایتی عینی و تصویری به خوبی از عهدهی فضاسازی برمیآید. فضای سردخانه و بهشت زهرا به خوبی تصویر شدهاند. دیالوگهای مناسب و کوتاه که متناسب با شخصیتها هستند به شخصیتپردازی آدمها کمک کرده است. فضاسازی و شخصیتپردازی خوب از نقاط مثبت رمان هستند. «پارک شهر» رمانی خواندنی است و برای علاقمندان به رمانهای قصهگو و اجتماعی گزینهی مناسبی است.
درباره هانیه سلطان پور
هانیه سلطان پور متولد سال 1364 ، نویسنده ی ایرانی است.