یک کمدی پنج پرده ای طنزآمیز و مفرح و در عین حال نیشدار و تلخ درباره پول پرستی، فساد، حرص و طمع، و حقه بازی و ریاکاری.
بن جانسن، نمایشنامه نویس مطرح بریتانیایی دوره الیزابت، در نمایشنامه ولپن ماجرای مرد ونیزی ثروتمند و طماع و شیادی به نام ولپن را روایت می کند که با همکاری نوکرش – موسکا – دامی برای دیگرانی که در حرص و طمع چیزی از او کم ندارند پهن می کند. او خود را به مریضی می زند تا اطرافیان اش به طمع میراث گرانبهایش مال و اموال شان را نثارش کنند. آنها که خیال می کنند ولپن واقعا بیمار است و به زودی خواهد مرد، برای اینکه در قلب او جایی برای خود باز کنند و ولپن از میراث خود چیزی هم برای آنها در نظر گیرد، به عیادت او می آیند و برایش هدایایی گرانبها می آورند. ولپن با این ترفند اعیان طمع کار شهر را سرکیسه و ریشخند می کند و دست آخر تصمیم می گیرد کاری ترین ضربه را به آن فریب خوردگان وارد کند. او ثروت اش را برای نوکرش به ارث می گذارد، اما ماجرا به گونه ای دیگر پیش می رود و ...
بن جانسن در نمایشنامه ولپن جامعه ای را نشان می دهد که در آن فساد و دوز و کلک برای مال اندوزی فراگیر شده و طمع را در آن پایانی نیست. در کمدی پنج پرده ای او همه دنبال کسب ثروت بیشتر هستند و همین طمع آنها را از هول هلیم به دیگ طمع ولپن شیاد می اندازد.
کتاب ولپن