این کتاب روایتگر ماجرای زندگی دختری به نام تارا است که از زبان خود او روایت می شود. از هنگامی که پس از 5 سال دوری و گذشتن اجباری از خانواده اش به سوی آن ها بازمی گردد و سر از جایی درمی آورد که روزی مردی با تمام وجود می خواست در هوای او نفس بکشد، اما در همان روز نخست و همان اولین برخورد با صدرا به واقعیت پرتاب می شود، او قلب صدرا را شکسته، خانواده اش را رنجانده، پل های پشت سرش را خراب کرده و اکنون با تن و روحی خسته همه کسانی را می خواهد که روزی از دست داده است.
کتاب به هوای تو