روژان از گذشته ی تلخش فرار کرده و حالا بعد از سالها خواهرزاده اش پرنیان که بخاطر فوت پدر و مادرش از بچگی کنار او بزرگ شده است با شنیدن گذشته ی او برای گرفتن حق روژان راهی شمال می شود تا روژان را به گمشده اش برساند و دست ادم هایی را که آزارش داده اند رو کند.
داستانی در مورد حق خوری ها و دشمنی و کینه، و افراد متضرری که سعی می کنند حق خود را بستانند.
کتاب فصل پرنیان